نوشته شده در تاریخ 90/3/20 ساعت 1:44 ع توسط جواد قاسم آبادی
عذاب برزخى فراموش کنندگان قرآن
جدا شدن و فراموش نمودن و عمل نکردن به قرآن ، در عالم برزخ و هم چنین در قیامت مجازات دارد. روایاتى در این باره نقل شده : از جمله : روزى حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: شب گذشته دو نفر پیش من آمدند و گفتند: یا رسول الله ! با ما بیا، من هم با ایشان به راه افتادم تا به سرزمین مقدسى رسیدیم . در آن جا مشاهده کردیم شخصى خوابیده و دیگرى بالاى سرش ایستاده و سر او را بر سنگ بزرگى مى زند به طورى که سر او شکسته مى شود. بعد از آن ، سنگ را به طرف دیگر مى غلطانند و صبر مى کنند تا سر آن شخص سالم شود باز سر او را بر سنگ مى زند تا شکسته شود و این کار دائما تکرار مى شد. گفتم : ((سبحان الله ))! این کیست و عمل او چه بوده است ؟ گفتند: این مرد کسى است که قرآن را فرا گرفته و بعد توجهى به آن نکرده تا آن چه را فرا گرفته بود فراموش کرده است نه آن را قرائت مى کند و نه به دستورانش عمل مى نماید و آن را تنها گذاشته است . این کسى است که نماز را کوچک مى شمارد و به آن اهمیت نمى دهد و دائما موقع نماز خواب بوده است . این مجازات براى او تا روز قیامت ادامه دارد.(300)
|
عذاب برزخى ربا خواران
یکى از گناهان کبیره که آیات و روایات تکان دهنده اى درباره آن نازل شده است ، رباخوارى مى باشد. قرآن در مذمت آنان مى فرماید: ((کسانى که ربا مى خوردند در قیامت مانند جن زدگان و دیوانگان که تعادل خود را از دست داده اند مى باشند.))(301) و نیز مى فرماید: ((اگر رباخواران آن را ترک نکنند باید بدانند که با خدا و رسول به جنگ برخاسته اند.))(302) و روایاتى که در این باره وارد شده است نیز تکان دهنده و خطرناک مى باشد. از جمله آنها. حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: ((خداوند رباخوار و ربادهنده و فروشنده و خریدار و نویسنده و دو شاهد آن را لعنت است .))(303) و نیز آن حضرت فرمود: ((هر کس ربا بخورد، خداوند شکم او را به همان اندازه که ربا خورده است پر از آتش جهنم مى کند.))(304) و فرمود: ((یا على ! ربا هفتاد جزء است ، آسان ترینش مانند آن است که مردى در خانه کعبه با مادر خود زنا کند. یا على ! یک درهم ربا گناهش بزرگ تر است از هفتاد زنا که همه آن ها در خانه کعبه به محارم انجام گرفته باشد.))(305) عذاب برزخى رباخوار هم که در روایت آمده است از این قرار است . حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: شبى دو نفر پیش من آمدند و گفتند: برخیز، برخاستم و با ایشان رفتیم تا در سرزمین مقدسى به نهرى رسیدیم که آب آن قرمز بود و رنگ خون داشت . دیدیم در کنار آن ، دیدیم در کنار آن ، مردى ایستاده و اطراف او سنگهاى زیادى بود. این شخص در نهر خون شنا مى کرد و بیرون مى آمد و در کنار سنگ ها قرار مى گرفت و یکى از آن ها را بر مى داشت و داخل دهان خود مى گذاشت و مى بلعید. باز داخل نهر خون مى شد و کار خود را از اول شروع مى کرد. از آن دو نفر پرسیدم : این شخص کیست و چه کاره بوده است ؟ عمل او در دنیا چه بوده است و چرا چنین مى کند؟ گفتند: او مردى رباخوار بوده است که مال مردم را به وسله ربا و بدون زحمت ، از دست آنان مى گرفت و صاحب مى شد. او به همین حال خواهد بود تا روز قیامت که به جزاى اصلى خود برسد.
|
عذاب برزخى دنیا پرستان
روزى حضرت عیسى علیه السلام با حواریون و دوستان خود در بیابان عبور مى کردند تا به یک آبادى ویران شده اى رسیدند که تمام مردم و پرنده ها و جانوران آن مرده بودند. حضرت عیسى علیه السلام به حواریون فرمود: همه اینها بر اثر عذاب عمومى و خشم الهى به هلاکت رسیده اند؛ زیرا اگر به مرگ طبیعى به تدریج مرده بودند، یک دیگر را به خاک مى سپردند. حواریون عرض کردند: اى روح الله ! از خدا بخواه این ها را زنده کند تا از آنها بپرسیم به سبب چه کارى گرفتار مجازات الهى شده اند تا ما از آن دورى کنیم ؟ حضرت عیسى علیه السلام از خدا خواست که آن ها را زنده کند. به او وحى شد: آنان را صدا بزن تا جوابت را بدهند و شما از کارهاى خودشان خبردار کنند. عیسى علیه السلام شبانه بر بالاى تپه اى رفت و فرمود: ((اى مردم این دیار))! یک نفر از میان آن ها جواب داد: ((بلى اى روح الله ! و کلمه او.)) فرمود: واى بر تو، مگر کردار شما چه بوده است که این گونه گرفتار عذاب شده اید؟ عرض کرد: ما چند عمل زشت در دنیا انجام مى دادیم . 1- طاغوت را مى پرستیدیم . 2- دنیا را دوست داشتیم . 3- آرزوهاى طولانى و دراز داشتیم . 4- در سرگرمى ها و بازى هاى دنیا فرو رفته و از خدا غافل بودیم . فرمود: دوستى شما به دنیا تا چه اندازه بود؟ گفت : مانند علاقه کودک به مادرش . هرگاه دنیا به ما رو مى کرد شاد و خرسند بودیم و چون رو مى گردانید، گریان و غمگین مى شدیم . حضرت عیسى علیه السلام فرمود: پرستش شما از طاغوت چگونه بود؟ عرض کرد: از افراد گناه کار پیروى مى کردیم و مطیع آنان بودیم . فرمود: سرانجام کار شما به کجا انجامید؟ عرض کرد: شب در حال عافیت خوابیدیم ، و صبح خود را در ((هاویه )) دیدیم . فرمود: هاویه چیست ؟ گفت : سجین است . فرمود: سجین چیست ؟ عرض کرد: کوهى از آتش گداخته مى باشد که تا روز قیامت بر ما شعله ور است . فرمود: به آنان چه گفتید و آنان به شما چه گفتند؟ عرض کرد: گفتیم ، ما را به دنیا باز گردانید تا در آن زهد ورزیم . آنان به ما گفتند: دروغ مى گویید. عیسى علیه السلام فرمود: واى بر شما! چرا از بین مردگان کسى غیر از تو با من حرف نزد. گفت : اى روح الله ! همه آنان با دهنه هاى آتشین ، مهار شده اند و به دست فرشتگان غضب الهى گرفتاراند. من در میان آنان بودم ولى در عمل با آنها نبودم . وقتى عذاب آمد، مرا نیز گرفت . اکنون به تار مویى بر لبه دوزخ آویزان هستم و نمى دانم در آن واژگون مى شوم یا رهایى مى یابم ؟ عیسى علیه السلام به حواریون فرمود: اى دوستان خدا! خوردن نان خشک با نمک زبر و خوابیدن روى خاکها، بسیار بهتر است در صورتى که همراه او عافیت دنیا و آخرت باشد.(306)
|
عذاب برزخى تندخویان
علماى شیعه معتقداند تمام اعمالى که انسان در دنیا انجام مى دهد در قبر و عالم برزخ تجسم پیدا مى کنند و هم نشین انسان مى شوند. از جمله آنها تندخویى و بد اخلاقى است که اگر تجسم پیدا کند به صورت سگ خواهد بود. لازم است داستانى که یکى از علماى عامل نقل کرده و خود، در عالم رؤ یا آن را مشاهده نموده است را بیان کنیم . مرحوم آیه الله ((مطهرى )) (ره ) از استاد بزرگ خود، مرحوم آقاى (میرزا على آقا شیرازى ) که یکى از زاهدان بزرگ و از اهل یقین زمان خود بوده نقل کرده است : مى گوید: یک روز استادم در ضمن درس دادن در حالى که دانه هاى اشکشان بر روى محاسن سفیدشان مى چکید، این خواب را نقل کرد و گفت : در عالم خواب دیدم مرگم فرا رسیده است . مردن را همان طور که براى ما توصیف کرده اند یافتم . خویشتن را جدا از بدن دیدم و ملاحظه کردم که مردم بدن مرا براى دفن به سوى قبرستان حمل مى کنند و به آن جا مى برند. مرا بردند به گورستان و آن جا دفن کردند و رفتند. در این هنگام خود را تنها دیدم ، نگران شدم که چه بر سرم خواهد آمد؟ و جه معامله با من انجام خواهد داد؟ ناگهان دیدم سگ سفیدى داخل قبرم شد. در فکر فرو رفتم که این حیوان کجا بوده است و چرا داخل قبر من شد؟ در همان حال حس کردم که این سگ ، صفت تند خویى و بد اخلاقى من بوده که این جا تجسم یافته و به سراغ من آمده است . از این قضیه خیلى ناراحت و مضطرب شدم . در حال اضطراب و نگرانى بودم که ناگهان دیدم ، حضرت سید الشهداء در قبرم تشریف آورد و به من فرمود: ناراحت مباش و غصه مخور، من آن را از تو جدا مى کنم .(307) حضرت امیر المؤ منین علیه السلام در رابطه با بد اخلاقى کردن فرمود: ((تند خویى و بد اخلاقى تجسم پیدا مى کند( و در قبر و عالم برزخ رفیق انسان مى شود) و بدترین رفیق همین است )). (308) و نیز فرمود: ((وقتى انسان را داخل قبر مى گذارند و سر گور را مى پوشانند، وحشت سر تا پاى انسان را فرا مى گیرد.) هیچ وحشتى خطرناک تر از تندخویى نیست .)) (309) طبق روایاتى که از حضرت رسول اله علیه السلام وارد شده است : وقتى انسان بد اخلاق از دنیا مى رود در آتش برزخى قرار مى گیرد. (310) و من قیامت هم در طبقه هم در طبقه پائین جهنم به سر خواهد برد. (311)
|
عذاب برزخى رد کنندگان حاجات مسلمانان
یکى از برنامه هاى دینى و انسانى براى هر فرد مسلمان ، این است که حاجت برادر مسلمان خود را بر آورد و به فریاد او برسد. اگر کسى قدرت داشته باشد که حاجت مسلمانى را بر آورد و به گرفتارى او خاتمه دهد اما کوتاهى کند. خداوند او را، هم در قبر و برزخ و هم در قیامت عذاب مى کند. در حالى که عذاب آخرتى براى او سخت تر و مشکل تر است . اسماعیل بن عمار صیفى از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود: اى اسماعیل ! هرگاه مسلمانى بر مسلمان دیگرى او را بر طرف کند و به مشکلات از او نماید و توجهى نکند و حاجت او را بر آورده ننماید، بعد از آن که از دنیا رفت و او را داخل قبر کردند. خداوند متعال اژدها و افعى هایى را بر او مسلط مى کند که در قبر و عالم برزخ و تا قیامت و تا انگشت ابهام او را نیش زنند (312). و بعد از آن که از قبر خارج گردید و داخل عرصات و قیامت شد. خداوند خودش حاکم است و اختیار به دست اوست . اگر بخواهد او را عفو مى کند و مى بخشید و اگر بخواهد عذابش مى نماید.(313) نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمود: اگر فردى از شیعیان ما بتواند حاجت و مشکل برادر مسلمان خود را بر آورد و کوتاهى نماید. خداوند او را مبتلا مى مکند به این که حاجت دشمنى از دشمنان ما را براى همین جهت ((در عالم قبر)) و روز قیامت او را عذاب مى کنند(314). اما عذابى که در آخرت براى افرادى که قدرت داشته باشند مشکلى از مشکلات مسلمان را رفع نمایند و آن را حل نکنند آماده شده است از این قرار است . فرات بن احنف از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود: اگر مؤ منى قدرت و استطاعت داشته باشد که خدمتى به برادران با ایمان خود کند و چیزى را که آنان محتاجند به ایشان برساند ولى ممانعت نماید و آن چیز را به آنان برساند و خدمت خود را دریغ دارد. خداوند در قیامت او را بر مى انگیزد در حالى که صورت او سیاه و چشم هاى او زشت و ارزق و دست هاى او با غل و زنجیر بر گردنش بسته شده است و منادى فریاد مى زند و او را معرفى مى نماید به طورى که اهل محشر همه او را مى شناسند(315). منادى مى گوید: این شخص کسى است که به خدا و رسولش خیانت کرده (و حاجت مسلمانى را رد نموده و از چیزهایى که او محتاج بوده ممانعت به عمل آورده ) است بعد از آن دستور مى دهد که او را داخل آتش کنند.
|
فصل ششم : پاداش برزخى نیکوکاران
مقدمه
حال که عذاب برزخى عده اى از جنایت کاران و ظالمان از قبیل پادشاهان ، قاتلان ، زنان ، زناکاران ، سخن چینان ، دروغ گویان ، مال یتیم خواران ، ثروت اندوزان ، دنیا پرستان و تند خویان را بیان کردم . لازم دانستم درباره ثواب و پاداش هاى اعمال و کردار نیکى که انسان در دنیا انجام مى دهد و نتیجه آن ها را در برزخ و هم چنین در قیامت مى بیند را نیز بیان کنم . افرادى بودند که در این جهان اعمال و کردارشان نیک بوده و در برزخ پاداش آن را گرفتند. به چند نمونه از آنان اشاره مى کنم .
|
پاداش برزخى سلمان
از جمله کسانى که پاداش برزخى خود را دیدند سلمان فارسى است که او را سلمان محمدى هم مى گویند و یکى از سابقین در اسلام و از کسانى بوده است که براى به دست آوردن حق و حقیقت رنج ها و سختى هایى را متحمل شد تا آخر الامر به مقصود خود رسید. ایشان در اثر ایمان کامل و راى درست و فداکارى که راجع به اسلام و پیامبر علیه السلام و احکام داشت ، پاداش عظیمى در عالم برزخ به او دادند. ابن عباس مى گوید: بعد از مرگ سلمان ، او را به خواب دیدم . در حالى که تاجى از یاقوت بر سر و حله هاى بهشتى بر تن و زر و زیور بر اعضاى بدن خود داشت و مانند پادشاهان بر تختى نشسته است . از روى تعجب گفتم : تو سلمانى ؟! جواب داد: آرى ، گفتم : تو همان آزاد شده پیامبر اسلام علیه السلام هستى ؟ گفت : بلى ، گفتم : اى سلمان ! آیا این پاداش و منزلت نیک را خداوند به تو عنایت فرموده است ؟ گفت : بلى . گفتم : اى سلمان ! در بهشت بعد از ایمان ، چه چیزى فضیلتش از همه بیشتر است ؟ گفت : اى ابن عباس ! بعد از ایمان به خدا و رسولش ، چیزى با فضیلت تر در بهشت از دوستى امیر المؤ منین علیه السلام و اقتدا کردن به آن حضرت ندیدم .(316)
|
پاداش برزخى روضه خوانى
یکى از علماى بزرگ که تازه از نجف اشرف به وطنش برگشته بود و بسیار دوست مى داشت که به مجالس روضه خوانى و عزادارى حضرت سیدالشهداء علیه السلام حاضر شود. مى گفت : روزى به مجلس روضه خوانها رفتم . آنها قبل از آن که روضه را شروع کنند مزاح زیادى کردند که من خوشم نیامد. در میان آنها ((سید)) روضه خوانى بود که بیشتر از همه مزاح مى کرد و من از او بیشتر متنفر بودم . تصمیم گرفتم دیگر به مجلس آنان نروم . شب در عالم رؤ یا دیدم قیامت برپا شده است و مردم دسته دسته از پل صراط مى گذرند و به بهشت مى روند. وقتى من خواستم از صراط بگذرم ، دیدم آن را طورى ساخته اند که به هیچ وجه نمى توان از آن گذشت و به نظر مى رسید غیر قابل عبور است . ولى همان ((سیدى )) که در مجلس روضه خوانى زیادتر مزاح مى کرد از آن طرف صراط پرواز مى کند و خود را به این طرف مى رساند. بعضى از افراد را انتخاب مى کند و آنان را در بغل مى گیرد و پرواز مى کند و از صراط عبورشان مى دهد و به بهشت مى رساند. من هم دست به دامن او شدم و گفتم : اگر مرا هم از صراط ببرید متشکر خواهم بود. او هم مرا بغل گرفت و با یک حرکت از صراط عبور داد و آن طرف صراط گذاشت و گفت : آن طرف را نگاه کن ، آنها درهاى بهشت است . به طرفى که او اشاره مى کرد نگاه کردم ، دیدم بهشت درهاى زیادى دارد که در پشت بعضى از آنها ازدحام جمعیت زیاد بود ولى پشت یکى از آنها بسیار خلوت به نظر مى رسید. آن ((سید)) گفت : چون تو عالم و مجتهدى باید از آن در وارد بهشت شوى . باز به آن درى که او اشاره کرد نگاه کردم دیدم پشت آن در، صف طولانى از علما بسته شده است و در هر چند ساعت فقط یک نفر را صدا مى زنند. گفتم : آیا ممکن است از آن درى که خلوت تر مى باشد وارد بهشت شوم ؟ گفت : نه ، آن در، متعلق به حضرت سیدالشهداء علیه السلام است و مخصوص روضه خوانها مى باشد. اگر تو هم روضه خوانده باشى مى توانم ترا از آن در ببرم . گفتم : نه ، متاءسفانه این توفیق را تا به حال نداشته ام . گفت : پس راهى براى شما وجود ندارد باید از همان در شلوغ وارد بهشت شوى . گفتم : خواهش مى کنم ، براى من کارى بکن . سید مقدارى فکر کرد و گفت : بیا همین گوشه بنشینیم ، من مستمع مى شوم و تو هر طور که مى توانى روضه اى بخوان تا ترا از آن در، ببرم و به حضرت امام حسین عرض کنم : تو هم روضه خوان هستى . گفتم : بسیار خوب . همان گوشه نشستم و روضه اى خواندم و او گریه مى کرد. بعد گفت : حالا بیا با هم از این در، وارد بهشت شویم . او دست مرا گرفت وارد بهشت کرد. وقتى وارد شدم دیدم آن طرف ، بهشت تختى گذاشته و حضرت امام حسین علیه السلام روى آن نشسته و دفتر بزرگى در مقابلشان گذاشته است و آن حضرت اسامى روضه خوانها را در آن دفتر ملاحظه مى فرمایند. بالاخره ((سید)) جلو رفت و گفت : قربانت گردم این بار هم یک روضه خوان آورده ام . حضرت امام حسین علیه السلام رو به من کرد و فرمود: اسمت چیست ؟ گفتم : شیخ ((رمضان على ))، حضرت دفتر را نگاه کرد سپس سرشان را بالا نمود و رو به آن سید کرد و فرمود: ما روضه خوانى به این اسم نداریم . آن ((سید)) گفت : یا جدا، به جان خودتان قسم مى خورم خودم روضه اش را گوش داده ام و او براى من روضه خوانده است . حضرت امام حسین علیه السلام تبسمى فرمود و گفت : بسیار خوب به خاطر تو وارد بهشت شود، مانعى ندارد. آن عالم بعد از خواب ، مقید بود که هر طور ممکن است در مجالس روضه خوانى برود و روضه بخواند و نام خود را در زمره روضه خوانها قرار دهد.(317)
|
پاداش برزخى همزه و جعفر
ابن علقمه مى گوید: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز صبح را با ما به جا آورد. سپس متوجه ما شد و فرمود: اى جمعیت ! دیشب عمویم حضرت همزه و پسر عمویم جعفر را در خواب دیدم که در جلوى ایشان طبقى از میوه سدر گذاشته بود و آن دو نفر مشغول خوردن از آن بودند. مدتى از آن خوردند ناگهان میوه سدر، خود به خود تبدیل به انگور شد. مدتى از آن خوردند ناگهان انگور تبدیل به رطب شد، مدتى مشغول خوردن از آن شدند. به آنان نزدیک شدم و گفتم : پدرم فداى شما باد. (به من خبر دهید) کدام عمل در عالم برزخ و آخرت از همه اعمال بافضیلت تر است ؟ گفتند: یا رسول الله ! پدر و مادرمان به فداى شما باد، بهترین عمل در این جا سه عمل است . اول ، درود و صلوات فرستادن براى شما. دوم ، آب دادن به مردم تشنه (یا حیوانات ) و رفع تشنگى از آنها کردن . سوم ، دوستى على بن ابى طالب را در دل داشتن .(318) آرى ، جزاى کسانى که جان عزیز خود را در راه اسلام و مکتب و رهبرشان بدهند باید در عالم برزخ دائما مشغول به خوردن میوه هاى گوناگون برزخى باشند و این تا روز قیامت ادامه دارد.
|
پاداش برزخى دعبل خزایى
دعبل خزایى یکى از بهترین شعرا و مداحان و یکى از شیعیان و محبین اهل بیت عصمت و طهارت بوده است . در سال وفات امام صادق علیه السلام سنه 148 متولد شد و در سنه 246 در سن 98 سالگى در شهر ((شوش )) وفات کرد. وقتى اشعار؟ موسوم به مدارس آیات را سرود و در خراسان به خدمت امام هشتم على بن موسى الرضا علیه السلام رسید و براى آن حضرت خواند. امام کیسه اى که صد دینار رضوى (یا سه هزار درهم ) که به نام آن حضرت سکه زده بودند و لباس خزى را به وصله داد. دعبل همه کارهایش خوب و مورد پسند امام واقع شده بود فقط یک کار غلط و ناپسند داشت و آن ، این بود که تا موقع مرگش عادت به شرب خمر داشت . از اباالحسن داود بکرى نقل شده است که گفت : از على ، پسر دعبل شنیدم گفت : موقع مرگ پدرم دیدم رنگش تغییر کرد و زبانش بند آمد و صورتش سیاه شد. (شکى در دل من پیدا شد) و نزدیک بود از مذهبش برگردم ، وقتى او را دفن کردیم بعد از سه شب ، پدرم را در خواب دیدم ، در حالى که لباسها و کلاه سفیدى در تن و سر دارد. مى گوید، به او گفتم : اى پدر! خداوند متعال با تو چه کرد؟ (آن تغییر قیافه و گرفتگى زبان و سیاهى صورت تو براى چه بود و این لباسهاى فاخر و قیافه زیبا چیست )؟ گفت : اى فرزند! آن وضعیت که هنگام مرگ دیدى در اثر مشروبى بود که گاهى اوقات مى خوردم ، و این سیاهى صورت در عالم برزخ ادامه داشت تا وقتى حضرت رسول صلى الله علیه و آله را دیدم ، در حالى که او لباسهاى فاخرى پوشیده و کلاه سفیدى سر او بود. فرمود: تو دعبلى ، گفتم : بلى یا رسول الله ! فرمود: از جمله اشعارى که براى فرزندم گفته اى برایم بخوان ، دو فرد از اشعار خود را براى آن حضرت خواندم . او (خوشحال شد) و فرمود: ((احسنت )) و شفیع من شد. صورتم سفید و زبانم باز گردید و این لباسهاى فاخر و سفید را به من عنایت فرمود. بعد اشاره به لباسهاى خود کرد و گفت : اینها عطاى آن حضرت است .(319)
|