پایگاه مقاومت شهدا
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 29337
کل یادداشتها ها : 182

نوشته شده در تاریخ 90/3/18 ساعت 9:52 ص توسط سید داود حسینی


بیان اصل وراثت در عصمت

 قال الله الحکیم فى کتابه الکریم:

«ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن الله ذلک هو الفضل الکبیر»

اصل وراثت از سنن غیر قابل تبدیل الهی است : قانون وراثت، اصل مهمى است که در تمام شئون موجودات از انسان و حیوان و نباتات مورد مطالعه دقیق قرار گرفته، و آثار و نتایج مهمى از آن به دست آمده است;و مى‏توان گفت‏یکى از سنن غیر قابل تبدیل و تغییر الهى است. دقت و بررسى در افراد انسان و انتقال خصوصیات و کیفیاتى که از نطفه پدر و مادر و تلقیح آن به صورت جنین درآمده و در طفل به ظهور مى‏رسد، این اصل را بطور کلى در مورد انسان به ثبوت مى‏رساند. نطفه انسان ذره‏اى از سازمان وجودى اوست که تمام آثار و خصوصیات انسان بطور تراکم و اندماج و بطور قوه و استعداد در او موجود است، و چون در رحم مادر در ظرف مخصوص خود با شرایط خاصى جاى گرفت‏به مرحله فعلیت رسیده و به صورت نشر درآمده و به ظهور مى‏رسد، و تمام خصوصیات مادى و اخلاقى و روحى پدر و مادر خود را نشان مى‏دهد. نه تنها فرزند از نظر رنگ پوست و کیفیت ‏سازمان اعضاء و جوارح و ترکیب استخوانها از پدر ارث مى‏برد، بلکه در هر ذره‏اى از خون و در هر سلول ریز ذره ‏بینى، به تمام معنى مشابه با ذره خون پدر و با ذرات ذره ‏بینى سلولهاى اوست، بطوریکه طفلى که پدرش مشکوک باشد از راه تجزیه خون او مى‏توان پدر او را معین نمود.

چون در حقیقت، طفل شاخه و فرعى است که از درخت هستى و اصل مادى و معنوى پدر منشعب شده و در تمام خواص خود حکایت از آن اصل مى‏نماید. از چشم و دماغ و گوش و قلب و معده و کلیه و استخوان و هیکل گذشته در اجزاء خرد و ذره‏بینى نیز فرزند به عنوان توارث از پدر و مادر خود خواص و آثار هستى را اخذ مى‏نماید، حتى امراضى که در نیاکان وجود دارد به فرزندان خود انتقال مى‏یابد و اگر در نسل اول یا دوم ظهور نکند بالاخره آن اصل مرض خود را در دوره تطور و انقلاب چند نسل حفظ نموده تا دوران کمون خود را طى کند، و در چندین نسل بعد که شرائط ظهورش موجود گردد به ظهور برسد. این آثار و خصوصیات از پدر نه فقط به نطفه او انتقال مى‏یابد بلکه در هر یک از سلولهاى انسان تمام آثار هستى او مشهود است، و مى‏توان گفت در هر ذره از بدن انسان یک انسان کامل به نحو استعداد و قوه وجود دارد که چنانچه شرائط تربیت و تکامل موجود گردد به صورت یک انسان کامل درمى‏آید. و به عبارت دیگر نه تنها در نطفه، انسانى کامل وجود دارد که در ظرف مستعد و رحم به ظهور مى‏رسد بلکه در هر سلول یک انسان کامل به نحو توارث و انتقال مراتب هستى موجود است. گرچه تا به حال عملا نتوانسته ‏اند در ظرف مستعد این سلول را با سلول زن تلقیح نموده و طفلى نوزاد در خارج ظرف رحم به وجود آورند لیکن گذشته از آنکه دلیلى بر امتناع آن نیست، ادله‏اى بر امکان آن اقامه شده و ممکنست در طى سیر علمى، بشر روزى را به خود ببیند که از تلقیح هر یک از سلولهاى بدن مرد با هر یک از سلولهاى بدن زن و پیوند بین آندو، در ظروف مستعد و متناسب طفلى به وجود آید، و از یک مرد و یک زن در زمان کوتاهى میلیاردها کودک به ظهور رسد. این موضوع در اثر همان اصل توارث است که تمام خاصه ‏هاى شخص در هر یک از ذرات بدن او اثر مى‏گذارد، و آن ذره حکایت از تمام آثار وجودى آن شخص مى‏نماید، کما آنکه در نباتات دیده مى‏شود نه تنها از راه کاشتن تخم در زمین، بلکه از راه قلمه زدن و از راه پیوند نمودن، اصل وراثت کار خود را کرده و درختى مانند اصل خود نشو و نما مى‏نماید. چون در شاخه ‏اى که با آن قلمه مى‏زنند تمام خصوصیات درخت از ریشه و تنه و ساقه و برگ و میوه طبق ریشه و تنه و ساقه و برگ و میوه اصل خود موجود است. در پیوند نیز همین طور است، جوانه پیوند، ساقه درخت دیگر را رحم براى تربیت‏خود قرار داده و در آنجا نشو و نما مى‏کند و تمام آثار اصل خود را بدون تخطى و تجاوز به ظهور مى‏رساند.

«ما من دابة الا هو آخذ بناصیتها ان ربى على صراط مستقیم‏» از مادیات و مراتب ظهورات طبیعى در انسان بگذریم، در افکار و اخلاق و روحیات، نیز طفل از اصل خود به نحو توارث بهره مى‏گیرد، و از راه نطفه اخلاق و غرائز پدر و مادر در طفل به ظهور مى‏رسد، و از ترکیب آن دو نطفه مجموعه مرکب از آن دو، طفل را با اخلاقى خاص که نتیجه اخلاق و غرائز آن دو مى‏باشد به ظهور مى‏رساند بدون هیچ تخطى و تجاوز فرزندى که پدر و مادرش شجاع باشند شجاع خواهد شد، و اگر جبان و ترسو باشند جبان خواهد شد، اگر سخى باشند سخى، و اگر لئیم باشند لئیم خواهد شد، اگر با گذشت و ایثار باشند فرزند نیز فداکار و با گذشت‏خواهد شد. پدر و مادر عاقل بچه عاقل به وجود مى‏آورند و چنانچه کودن باشند فرزند آنان کودن خواهد شد. خلاصه در تمام اخلاقیات و غرائز روحى، فرزند از اصل پدر و مادر خود خارج نبوده بلکه تابع و نتیجه صفات آندو و نتیجه از لقاح و فعل و انفعال قواى روحى و اخلاقى آندو خواهد بود. ممکنست احیانا فرزند شخص عاقل، کودن یا فرزند شخص کودن و کند ذهنى، عاقل گردد البته این نیز روى شرائط و ظروف تربیت در رحم یا انتقال نطفه یکى از نیاکان او که چنین بوده‏اند و ظهور آن در این نسل خواهد بود مى‏باشد. البته آن نیز طبق اصل وراثت است.

اصل وراثت در حیوانات و نباتات نیز ملاحظه مى‏شود، بچه گرگ مانندگرگ و بچه گوسفند، گوسفند و بچه شیر، شیر خواهد شد، و نسلا بعد نسل از نقطه نظر کیفیت ‏سازمان بدنى و سلولهاى جسمى و صفات روحى، آثار و کیفیات آنان به طبقات بعدى انتقال مى‏یابد. و در نباتات از گل یاس، گل یاس و از گل محمدى، گل محمدى بوجود مى‏آید که در رنگ و شکل و بو تابع اصل خود هستند، از درخت ‏سیب، درخت گلابى بوجود نخواهد آمد گرچه هزاران سال بگذرد و نسلهاى متعدد درخت ‏سیب اطوارى را طى نمایند. بارى این اصل وراثت اساس عالم هستى بوده و این ظهورات طبق این ناموس به جلو مى‏روند.

«فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا»

این اصل وراثت که در تمام شئون مذکوره بقاء و ثبات خود را حفظ نموده، از همه مهمتر و بالاتر بقاء و ثبات او در معنویات و اسرار الهى است.



نص و...   





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ