سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایگاه مقاومت شهدا
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 29482
کل یادداشتها ها : 182

نوشته شده در تاریخ 90/3/21 ساعت 9:54 ص توسط جواد قاسم آبادی


پیام هاى آیه

1ـ در این مثال، انفاق کننده به جنّت(2) و باغى واقع بر تپّه اى تشبیه شده است. در یک باغ مرتفع، چند ویژگى به چشم مى خورد که عبارت اند از:

الف ـ نور آفتاب، یکى از عوامل مهم رشد گیاهان، از هر سو بر آن مى تابد و هیچ چیز مانع از تابش پرتو حیات بخش آفتاب نمى شود.

ب ـ هواى مناطق مرتفع معمولا پاک تر و سالم تر است و این نیز یکى از عوامل رشد و نموّ درختان است.

ج ـ از خطر سیلاب در امان است، در حالى که باغ هاى واقع در درّه ها و کناره رودخانه ها، همیشه مورد تهدید سیل و گل و لاى آن هستند.

د ـ زیبایى و شکوه یک باغ مرتفع به مراتب بیش از دیگر باغهاست.

بنابراین، چنین انفاق کنندگان اوّل این که: بهتر و بیشتر از پرتو انوار هدایت الهى بر دل و جانشان برخوردار مى شوند.

دوّم این که: بهتر و گسترده تر از نسیم دل انگیز بخشایش و توفیقات خداوندى بهره مى گیرند.

سوّم این که: کمتر مورد آسیب بلایا و مرگ هاى بد واقع مى گردند.

و چهارم این که، با معنویّتى پرشکوه در نظر دیگران، محبوب آنان مى شوند.

تنها مشکل و ایراد چنین باغى آن است که آب جویباران در آن جارى نمى شود و آن را آبیارى نمى کند. بدین منظور خداوند، بارانى تند را مأمور سیراب کردن آن مى کند.

2ـ اشاره آیه شریفه به نوع باران، شاید ناظر به درجات انفاق باشد. باران تند و زیاد، گیاهان باغ را بطور کامل آبیارى و سیراب مى کند و در نتیجه میوه باغ فراوان و نیکوست و باران آرام و اندک که آب کمترى به ریشه گیاهان مى رساند و در نتیجه میوه باغ کم و نامرغوب است.

در انفاق به منظور خشنودى خدا، با وجود نیّت الهى انفاق کنندگان، فرق است میان آن که خود به مال انفاق شده محتاج است; ولى به رضایت، آن را انفاق مى کند با کسى که مال انفاق شده او خارج از محدوده نیاز وى مى باشد. و همچنین فرق است میان انفاقى که در حقّ نیازمند راستین بشود با انفاقى که به نیازمند غیر حقیقى یا مشکوک پرداخت شود.

ذیل آیه شریفه «وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» هم شاهد ارزنده اى است بر این مطلب که خداوند مى داند که چه کسى على رغم احتیاجش انفاق کرده و چه کسى انفاقش چنین نبوده است، و یا چه کسى به فقیر حقیقى کمک کرده است و چه کسى به محتاج مشکوک؟

3ـ موضوع و محتوى انفاق در آیات شریفه 262، 263 و 265 سوره بقره، موضوع انفاق مال و ثروت است. خداوند در این آیات مى فرماید: از اموال و ثروتتان مانند لباس، خانه، خوراک، دارو، کتاب و لوازم التّحریر، ابزار کار و مانند اینها به دیگران کمک کنید; ولى از آیه سوم سوره بقره مى توان استدلال کرد که موضوع انفاق گسترده تر و در برگیرنده تمامى نعمت ها و روزیهایى است که خداوند به انسان بخشیده است. در این آیه که در مقام بیان اوصاف متّقین است، خداوند در اطلاق یکى از صفت هاى افراد باتقوا مى فرماید: «وَ مِما رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» ]متّقین[ از ]تمام [آنچه که ما به آنان روزى داده ایم، انفاق مى کنند.(1)

بنابراین، موضوع انفاق طبق این آیه شریفه، عام است و تمامى روزیهاى خداوند را در بر مى گیرد.

مانند: الف ـ علم و دانش، علما و دانشمندان باید از دانش خود به دیگران انفاق کنند و به آنان بیاموزند، و گرنه همچون محتکران کالا، در دادگاه عدل الهى، مورد بازخواست واقع مى شوند.

در روایتى وارد شده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «زَکاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ» زکات دانش انتشار و پراکنده ساختن آن است.(2)

ب - نفوذ کلام، یکى دیگر از روزق هاو روزیهاى الهى است که شایسته است از آن انفاق شود. وقتى شاهد اختلاف بین زن و شوهر، همسایه، یا دو شریک مغازه، یا برادرها و خواهرها و یا اهل روستا و... هستى، از نفوذ کلامت استفاده کن و اختلاف آنان را از بین ببر و میانشان آشتى و دوستى پدیدآور.

ج ـ اعتبار و حیثیت در جامعه، یکى دیگر از نعمت ها و روزیهاى خداوند است که باید موضوع انفاق قرار گیرد. اگر مظلومى در چنگال ظالمى گرفتار است و مى توانى با استفاده از حیثیّت و اعتبار اجتماعى خود و شفاعت نزد آن ظالم، مظلوم را نجات دهى او را از چنگال ظالم برهانى، نباید از این انفاق خوددارى کنى، بلکه باید با اشتیاق بدان عمل کنى.

د ـ فرزندان، از بزرگ ترین نعمت ها و روزیهاى خداوند هستند که هرگاه ضرورتى پدید آید باید آنان را در راه خدا و براى خشنودى وى انفاق کرد. همان گونه که مردم بزرگوار و سرفراز ایران اسلامى در طول انقلاب شکوهمند اسلامى و نیز در سالهاى جنگ تحمیلى عراق، از هیچ گونه انفاقى در این زمینه کوتاهى نکردند.

هـ ـ اندیشه و تفکّر، از جمله ارزشمندترین روزیهاى الهى است که باید در مقام مشورت، انفاق شود و به دیگران کمک و یارى کرد و براى آن مشاورى محرم و دلسوز بود.

 


1- کلمه «جنّت» از کلمه «جنّ» گرفته شده است که به معناى «پوشش» است. بدین جهت باغ را جنّت گفته اند که درختان آن، زمین را مى پوشاند. بنابراین، هر باغى جنّت نیست و نیز «جِنّ» را به واسطه آن که موجود نامرئى و مخفى و پوشیده است بدین نام مى خوانند. همچنین «مجنون» را به اعتبار پوشیده و بى کار شدن عقل، بدین نام مى نامند.

2- چنین تعبیرى در سوره رعد، آیه 22; سوره نساء، آیه 39; سوره فاطر، آیه 29 و آیات متعدّد دیگرى نیز آمده است.

3- میزان الحکمه، باب 1587، حدیث 7603. در همین باب روایات دیگرى وارد شده است که براى هر چیزى زکاتى معیّن کرده است، در روایتى آمده است «خداوند براى هر جزیى از اجزاى موجودات زکات واجب کرده است حتّى براى هر موى بدن و هر لحظه زندگى. و همچنین تعابیر هولناکى درباره «مانع الزکاة» آمده است که در بعضى از آنها، «مانع الزکاة» به سارق و در بعضى دیگر هم به کافر تعبیر شده است. در روایات دیگر عذاب هاى وحشتناکى براى این افراد بیان شده است. براى آگاهى بیشتر ر.ک. میزان الحکمه، باب هاى 1580 تا 1582.

  ?راه هاى انفاق و کمک به دیگران

کمک به دیگران راههاى گوناگونى دارد که یکى از آنها، شیوه اى است که معمولا همه مردم بدان عمل مى کنند; یعنى پول نقد یا کمک هاى غیرنقدى خود را به انسان هاى نیازمند پرداخت مى کنند که کارى خوب و پسندیده است. ولى راه هاى بهتر و مؤثّرتر دیگرى هم براى انجام این کار وجود دارد که یکى از عملى ترین و مفیدترین آنها، تشکیل سازمانهاى مخصوص براى کمک به دیگران یا انفاق هاى سازمان یافته است.

در بعضى از شهرستانها چنین مؤسّساتى با سازمانى گسترده تشکیل شده است. این مؤسّسات و سازمان ها از یک سو، کمک هاى مردم را جمع آورى مى کنند و از سوى دیگر با شناسایى خانواده هاى نیازمند و اطمینان از نیاز حقیقى آنان، به روشهاى گوناگونى به آنان کمک مى رسانند; مانند تهیّه لوازم ارزان قیمت از سازمان ها، شرکت ها و ادارات و عرضه آنها به نیازمندان.

بعضى از این سازمان ها، امر آموزش و تحصیل فرزندان خانواده هاى نیازمند را زیر نظر و رسیدگى دارند. حتّى بعضى از فرزندان این خانواده ها از طریق کمک هاى مالى و آموزشى این مؤسّسات به دانشگاه ها راه یافته و به درجات بالاى علمى رسیده اند!

بعضى از این مؤسّسات علاوه به امور مادّى، کارهاى فرهنگى نیز انجام مى دهند و در این راستا، کلاس هاى گوناگون آموزشى براى رده هاى متفاوت سنّى این خانواده ها تشکیل مى دهند.

در جهان کنونى، مسلمانان باید به این نوع انفاق هاى سازمان یافته بیشتر توجّه کنند. وظایف و کارهاى سازمان هاى دولتى عهده دار این امور، گرچه چشمگیر و قابل تقدیر است، ولى گستردگى کار و فراوانى نیازمندان، وجود این سازمان هاى منسجم مردمى بیشترى را ضرورى مى نمایاند.

سازمان هاى کمک به زندانیان و یا بیماران خاص، یکى دیگر از راه هاى کمکهاى سازمان یافته در چارچوب انفاق است که پیشتر بدانها اشاره شده بود.

توجّه و ابتکار و نوآورى(1) و افزایش بهرهورى مؤسّسات و جمعیّت هاى خیریّه موجود، سبب مى شود از کمترین امکانات، بیشترین کمک ها در اختیار نیازمندان قرار گیرد.

پیشتر در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) گفته شد که صدقه از مرگ بد جلوگیرى مى کند. در روایتى دیگر آن حضرت مى فرماید: «اِنَّ اللّهَ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَدْفَعُ بِالصَّدَقَةِ الدّاءِ وَ الدُّبَیْلَةِ وَ الْحَرْقِ وَ الْغَرْقِ وَ الهَدْمِ وَ الجُنُونِ; وَعَدَّ سَبْعینَ باباً مِنَ السُّوءِ» خداوند به وسیله صدقه و انفاق، دردهاى بیرونى و درونى، آتش سوزى، غرق شدن، ماندن زیر آوار و دیوانگى را از انسان دفع مى کند. سپس راوى مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هفتاد نوع درد و بلا را برشمرد که به وسیله صدقه دفع مى شود.(1)

قطعاً فرموده پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) گزافه و مبالغه نیست. به واقع همه اینها از آثار صدقه و انفاق است و اگر این سنّت اسلامى احیا شود، بسیارى از مشکلات اجتماعى حل مى شود.

4ـ در آیه شریفه مثل هفتم، در موضوع مَثَل، چهار ویژگى دیده مى شود: اوّل ـ زمین بلند. دوّم ـ درختان باغ. سوّم ـ بارش باران هاى تند و ملایم و چهارم ـ میوه هاى فراوان که هر یک از آنها یک طرف تشبیهى است که طرف دیگرش اندام ها و صفات انسانى یا نعمت هاى الهى است.

از یکى از تفسیرهاى این آیه شریفه، مى توان دو طرف چهار تشبیه بالا; یعنى مشبّه و مشبّهٌ به هر یک از تشبیه ها را چنین تعبیر کرد: روح و قلب انسان به زمین بلند آن باغ تپّه اى و اعمال صالح و شایسته اى که این انسان انجام مى دهد، همچون انفاق و بخشش در راه خدا به درختان پربار و نهال هاى ظریف کاشته شده در آن تشبیه شده است و نیز رحمت ها و نعمت هاى خداوند و هدایت هاى تکوینى و تشریعى(2) پروردگار به بارانى که بر سرزمین دل مى بارد و نهال ها و درختان، همان اعمال صالح و ملکات فاضله انسان را آبیارى مى کند و رشد و نمو مى دهد و سرانجام فضیلت هاى نفسانى و صفات برجسته روحى و اخلاقى، همچون فداکارى، ایثار، جود، سخاوت، بخشش، فروتنى، خضوع و نوع دوستى به میوه هاى فراوان آن باغِ پربرکت تشبیه شده است.

هدف از این تشبیه ها و این مثل، مانند دیگر مثل هاى قرآن مجید، تکامل وجودى انسان و رسیدن به قرب اِلَى اللّه و به تعبیر تازه تر، بنده خالص خدا شدن است که در حقیقت هدف نهایى آفرینش انسان و دیگر موجودات با شعور نیز مى باشد.(1) که عبارت است از رساندن انسان به مقامى که شایسته خطاب این آیات لطیف و آرامش بخش شود: «یا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ! اِرْجِعى اِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضیَّةً فَادْخُلى فى عِبادى وَ ادْخُلى جَنَّتى» تو اى روح آرام یافته! به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى که هم تو ]به نعمت هاى ابدى او[ خشنودى و هم او از ]اعمال نیک[ تو خشنود است. پس در سلک بندگانم درآى و در بهشتم وارد شو.»(2)


1- از جمله این ابتکارات، تشکیل و سازماندهى گروه هایى است که در مناطق محروم و به ویژه مرزى به اقدامات دینى، فرهنگى از جمله ساخت مدرسه، مسجد، درمانگاه و... مشغول شوند. این گروه ها مى توانند خنثى کننده تهاجمات فرهنگى دشمنان اسلام به ویژه «وهّابّیت» باشند.

2- وسائل الشّیعه، جلد 6، ابواب الصدقه، باب 9، حدیث 1.

3- منظور از هدایت تشریعى به زبان ساده، آیات قرآن مجید و وحى الهى و سخنان و سنّت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى باشد و مراد از هدایت تکوینى، امدادهاى ناپیداى الهى است که به طور ناخودآگاه قلب و روح انسان با ایمان را هدایت مى کند.

4- خداوند در آیه 56 سوره ذاریات مى فرماید: «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون» جنّ و انس را جز براى پرستش خود نیافریده ام.

  ?زهى سعادت که نصیب انسان شده است!

یکى از نتایج به دست آمده از این مَثَل آن است که علاوه بر بهشت موعود در آخرت، بهشتى هم در این دنیا وجود دارد و آن باغ سرسبز و پر میوه دل و جان مؤمن; یعنى همان صفات و فضایل نیکوى اخلاقى و صفاى روح اوست. این بهشت دنیایى را هنگامى مى توان درک و لمس کرد که کارها تنها براى خشنودى خداوند باشد «اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ» و هیچ شائبه ریا و نیز غیر خدا در بین نباشد.

جمله آخر به همین موضوع اشاره دارد «وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر» اگر ذرّه اى ناخالصى و یا اهداف و انگیزه هاى غیر خدایى وجود داشته باشد، خداوند نسبت بدان آگاه است.

موضوع شرک در عمل که اصطلاحاً «ریا» خوانده مى شود، در آیات و روایات فراوانى مطرح شده است.

بعضى از احادیثى که در این موضوع از معصومان(علیهم السلام) وارد شده است، بسیار تکان دهنده و عبرت آموز است.

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى مى فرمایند: ]شرک[ و ]ریا[ در امّت من از حرکت آرام مورچه اى سیاه در شبى تاریک و ظلمانى، بر روى سنگى سیاه و سخت، مخفى تر است».(1)

حرکت یک مورچه سیاه رنگ در شبى تاریک بر روى سنگى ناهموار و تیره رنگ، قابل دیدن نیست; ولى ناخالصى هاى اعمال انسان برابر این حدیث از حرکت این مورچه هم پنهانى تر و نادیدنى تر است.

انسان پس از سالها عبادت به ناگاه درمى یابد که چه ناخالصى هایى در او وجود داشته است. چنین شخصى، انسانى سعادتمند خواهد بود اگر توبه کند و در صدد جبران برآید. واى بر انسانى که با دریافتن ناپاکى هاى درونش، فرصتى براى جبران نداشته باشد که خداوند مى فرماید: «... کَلاّ اِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها...;... چنین نیست! این سخنى است که به او به زبان مى گوید».(2)

با خاطره اى از مرجع بزرگ جهان اسلام، حضرت آیه اللّه العظمى بروجردى ـ رضوان اللّه تعالى علیه ـ بحث ریا یا شرک در اعمال را به پایان مى بریم.

زمانى آن حضرت به منظور استراحت به روستاى «وشنوه قم» رفته بودند. در یکى از روزها، در کنار جویبارى، فرشى پهن کرده بودند، آقا و همراهان مشغول استراحت بودند. اصحاب آن مرجع عالیقدر مشاهده کردند که معظّم له در تفکّر و اندیشه عمیقى فرو رفته است. از ایشان علّت را جویا شدند، فرمودند: «در فکرم که آیا عملى خالص که موجب خشنودى و رضاى خداوند باشد و خالى از هر گونه ناخالصى ها بوده باشد، انجام داده ام یا نه؟»

گفتند: حضرت آیت اللّه! شما به حمداللّه خدمات فراوانى به حوزه هاى علمیّه و مردم مسلمان نموده اید،(1) چه جاى نگرانى؟ آقا سرى تکان دادند و این حدیث را خواندند: «اَخْلِصِ الْعَمَلَ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ».(2)

«ناقد» کسى است که سکّه هاى تقلّبى را از اصلى و خالص جدا مى کند. گاهى که میزان ناخالصى ها زیاد باشد، همه مردم تقلّبى بودن آن را تشخیص مى دهند; ولى گاه که ناخالصى بسیار ناچیز و اندک باشد، تنها «ناقد» قادر به تشخیص آن مى شود. برابر این روایت، خداوندى که «ناقد» نیّات انسانهاست و اعمال خالص و ناخالص او را به خوبى تشخیص مى دهد، بصیر و بینا و آگاه است و کمترین ناخالصى هاى او را به خوبى تشخیص مى دهد. بنابراین، باید سعى کرد کمترین ناخالصى در اعمال، گفتار و اندیشه هایمان وجود نداشته باشد، تا به درگاه خداوند متعال پذیرفته شود.

* * *


1- میزان الحکمه، باب 1994، حدیث 9316.

2- سوره مؤمنون، آیه 100.

3- براستى معظّمٌ له خدمات فراوانى کرده اند مانند: احیاى حوزه هاى علمیّه شیعه، احداث نزدیک به هزار مسجد در کشور و مرمّت بناهاى دینى، تجدید چاپ کتاب هاى ارزشمند از یاد رفته علماى گذشته، اقدام زیرکانه فرستادن نماینده به دانشگاه الازهر مصر و اعلام آن مرکز بزرگ اسلامى که: «شیعه مانند دیگر مذاهب اسلامى است و مسلمانان مى توانند طبق آن عمل کنند» و خدمات مهم و فراوان دیگر.

4- بحار الانوار، جلد 13، صفحه 432.

  ?آداب انفاق

برخى از آداب و اصول انفاق را مورد بررسى قرار مى دهیم:

  ?1ـ انفاق از دوست داشتنى ها

اگر شخصى، غذاهاى اضافى، لباس هاى کهنه و آنچه را که نیاز ندارد، انفاق کند اشکالى در بین نیست. این، حدّاقل و پایین ترین مرتبه انفاق است; ولى براى رسیدن به بالاترین مراتب انفاق و دست یافتن به کمال، انسان باید آنچه را که دوست دارد و خود مى خواهد، انفاق کند. «لَنْ تَنالُوا البِرَّحَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ...»(1) هرگز به مقام نیکان و خاصّان نخواهید رسید، مگر آن که از آنچه که دوست مى دارید، انفاق کنید.

درباره حضرت زهرا(علیها السلام) گفته اند که: به هنگام عروسى آن حضرت، وقتى ایشان را به خانه شوهر مى بردند، نیازمندى از آن حضرت درخواست کمک کرد، ایشان با آن که لباس کهنه و عادى اضافه همراه خود داشت و مى توانست آن را انفاق کند، لباس عروسى خود را به نیازمند داد و خود لباس کهنه پوشید.(2)

در تمام تاریخ بشریّت، چنین انفاق خالصانه اى را نمى توان یافت که دختر جوان تازه عروسى، لباس عروسى اش را به نیازمندى بدهد. این براستى مصداق روشن آیه شریفه بالاست.

در زندگانى دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز چنین انفاق هایى را مى توان یافت. حضرت على(علیه السلام) انگشتر قیمتى خود را به هنگام نماز و در حال رکوع به فقیر نیازمندى مى دهد و آیه اى در شأن او نازل مى شود.(3)

در حالات آن حضرت نوشته اند: «هنگامى که لباس مى خرید، دو لباس تهیّه مى کرد و هر دو را نزد قنبر، غلامش مى گذاشت و مى فرمود هر کدام را که بهتر است بردار، و دیگرى را براى خود برمى داشت».(1)

امام صادق(علیه السلام) در روایتى مى فرماید: «ما مِنْ شَىء اِلاّ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ اِلاّ الصَّدَقَةَ فَاِنَّها تَقَعُ فى یَدِاللّهِ تَعالى» تمام اعمال شایسته انسان موکّلى دارد (روزه، نماز، جهاد، حج و... به وسیله فرشتگان به آسمان ها برده مى شود و به مقام قرب الهى مى رسد) تنها صدقه و انفاق است که بدون واسطه و مستقیماً در دست خداوند قرار مى گیرد.»(2) آیا سزاوار است عملى تا این پایه ارزشمند، یعنى انفاق، که بدون واسطه به دست خدا مى رسد، از اموالى باشد که خود دوست نداریم.


1- سوره آل عمران، آیه 92.

2- احقاق الحق، جلد 10، صفحه 401 (به نقل از کتاب «مظهر ولایت»، صفحه 269).

3- این داستان بطور مفصّل، در ذیل آیه 55 سوره مائده، در تفسیر نمونه، جلد ششم، صفحه 422 آمده است.

4- بحار الانوار، چاپ بیروت، جلد 40، صفحه 324.

5- وسائل الشّیعه، جلد 6، صفحه 303.








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ