بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 29455
کل یادداشتها ها : 182
فصل هجدهم |
?هفدهمین مثال: مسجد ضرار خداوند کریم در آیات (107 تا 109) سوره برائت (توبه) مى فرماید: «وَالَّذینَ اتَّخَذُوا مَسجِداً ضِراراً وَ کُفراً وَ تَفریقاً بَینَ المُؤمِنینَ وَ اِرصاداً لِمَن حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحلِفُنَّ اِنْ اَرَدْنا اِلاَّ الْحُسْنى وَ اللّهُ یَشْهَدُ اِنَّهُمْ لَکاذِبوُنَ لا تَقُمْ فیهِ اَبَداً لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَى التَّقوى مِنْ اَوَّلِ یَوْم اَحَقُّ اَنْ تَقُومَ فیهِ، فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ اَنْ یَتَطَّهَّروُا وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ اَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللّهِ و رِضْوان خَیْرٌ اَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُف هار فَانْهارَ بِه فى نارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لا یَهْدى الْقَوْمَ الظاّلِمینَ». هرگز در آن ]مسجد به عبادت[ نایست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته تر است که در آن ]به عبادت[ بایستى; در آن، مردانى هستند که دوست مى دارند پاکیزه باشند; و خداوند پاکیزگان را دوست دارد! آیا کسى که شالوده آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بنا کرده بهتر است، یا کسى که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستى بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرو مى ریزد؟! و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمى کند. |
?دورنماى بحث آیات سه گانه فوق ـ که به عنوان هفدهمین مَثَل از امثال قرآن تلقّى شده ـ درباره مسجد «ضرار» است که دشمنان اسلام براى مبارزه با این دین خوش آیند نو پا، در صدد بر آمدند تا از آن به عنوان سنگر محکمى استفاده کنند و با سلاح دین و مذهب با اسلام بستیزند. |
?شأن نزول اکثر مفسّران قرآن در ذیل آیات مذکور، به شأن نزول این آیات اشاره داشته(1)، داستان آن را این چنین نگاشته اند: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در هنگام عزیمت به جنگ تبوک، در میان راه به قبیله بنى سالم ـ که در آن زمان خارج از مدینه زندگى مى کردند ـ برخوردند. عدّه اى از آنان ـ که مردمى ظاهر الصّلاح بودند ـ از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) اجازه خواستند تا مسجدى را در نزدیکى مسجد قبا بنا کنند. و دلیل خود را این گونه بیان داشتند که چون در قبیله ما افراد ضعیف و ناتوانى از پیرمردان، پیرزنان و کودکان وجود دارند که نمى توانند در همه وقت براى اقامه نماز به مسجد قبا حاضر شوند، علاوه بر این که گرماى تابستان، سرماى زمستان، باد و باران نیز مانع از حضور آنان در مسجد مى شود، ساختن چنین مسجدى در نزدیکى مسجد قبا ضرورى به شمار مى رود. به عبارتى، آنان دو هدف به ظاهر زیبا را بیان کردند: نخست ساختن مسجد و محلّ عبادت و دیگر، حمایت از ضعیفان. از این رو، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اجازه ساختن آن مسجد را صادر کردند و سپس به سمت جنگ تبوک حرکت نمودند. بانیان مسجد از غیبت پیامبر(صلى الله علیه وآله) سوء استفاده کرده، با سرعت هر چه بیشتر مسجد را ساختند. هنگامى که آن حضرت از جنگ برگشت، خدمت حضرتش رسیدند و از او خواستند تا مسجد را افتتاح کند! در این هنگام «آیات سه گانه مَثَل» به وسیله جبرئیل بر آن حضرت نازل شد.
1- به تفسیر المیزان، جلد نهم، صفحه 391 و تفسیر مجمع البیان، جلد 5، صفحه 72، مراجعه کنید. |
?شرح و تفسیر وَ الَّذینَ اتَّخَذوُا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ اِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ: آرى; جبرئیل نازل شد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از اقامه نماز در مسجد ضرار بازداشت; زیرا آن، به ظاهر مسجد بود و در واقع براى آنان بتخانه و مرکز توطئه به شمار مى رفت. این قسمت از آیه شریفه، چهار هدف را براى این منظور بیان مى دارد: 1ـ «ضِراراً»; بنابر آیه شریفه، اوّلین هدف بانیان این مسجد، شکستن ابهت مسلمانان و ضرر زدن به آنها بود; زیرا این مسجد به عنوان سنگرى براى دشمنان در نظر گرفته شده بود تا از این طریق، بر پیکر مسلمانان ضربه وارد کنند. 2ـ «کُفْراً»; هدف دیگر آنان، تقویت مبانى کفر و شرک بود. آنان بدین جهت در بناى مسجد همّت گماردند تا با پایگاه قرار دادن مسجد، فعّالیّت هاى خود را در تضعیف اسلام و مسلمانان، و تقویت کفر و شرک شدّت ببخشند. 3ـ «تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤمِنینَ»; سومین هدف ـ که از خطرناک ترین اهداف آنها بود ـ ایجاد شکاف و تفرقه بین مسلمانان و اهل ایمان بود. روشن است وقتى بین دو گروه از مسلمانان تفرقه اى ایجاد شود، در برابر هم صف آرایى مى کنند و نیرویى را که باید در نابودى دشمن مشترک به کار گیرند، صرف نابودى همدیگر مى کنند و به جاى آن که دشمن آسیب زده شود، هر دو گروه از این اختلاف آسیب مى بینند; همانگونه که این اصل در تمام اختلافات حاکم است و ثمره شوم اختلاف، دامنگیر هر دو گروه مى شود! 4ـ «اِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ»; چهارمین هدف، آماده کردن پایگاهى مستحکم در قلب کشور اسلامى، براى یکى از دشمنان اسلام بود که دشمنى او با خدا و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سابقه اى دیرینه داشت. |
?ابو عامر نصرانى، دشمن کینه توز اسلام شخصى مسیحى به نام ابوعامر نصرانى ـ که بشارت ظهور پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را در کتاب آسمانى خویش خوانده بود ـ به مدینه آمد و منتظر ظهور اسلام شد. در این مدّت او براى خود مریدان و طرفدارانى پیدا کرد. با ظهور اسلام او به دین اسلام گروید; ولى با گذشت زمان تمام پیروان و طرفداران و مریدان خود را از دست داد و نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)حسادت ورزید; آتش حسادت در او شعلهور گشت تا جایى که او یکى از آتش افروزان جنگ اُحد گردید. به همین جهت، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) او را فاسق خواند و همین امر سبب شد که او نتواند در مدینه ماندگار شود. به ناچار به پادشاه روم پناهنده شد و او را از آینده درخشان اسلام و خطرى که براى روم خواهد داشت مطّلع ساخت و اسلام را براى ابر قدرت روم خطرى جدّى دانست بدین جهت، دولت روم را نسبت به جنگ علیه مسلمانان تشویق نمود در پى این تقاضا پادشاه روم نیز قول مساعدت داد. منافقان مدینه با «ابوعامر» بى ارتباط نبودند; ابوعامر براى منافقان مدینه نامه اى نوشت و از آنها خواست که پایگاهى براى او در مدینه بنا کنند تا به مدینه اکنون مسجد با اهداف مذکور ساخته شده است و منافقان از پیامبر(صلى الله علیه وآله) دعوت کرده اند که با اقامه نماز در آن مسجد، رسماً آن را افتتاح نماید. امّا جبرئیل امین، پیام خداوند را در ضمن آیه زیر به آن حضرت این گونه «لا تَقُمْ فیهِ اَبَداً» پیامبر ما! هرگز در این مسجد ـ که به ظاهر مسجد و محل عبادت و در واقع مرکزى براى توطئه است ـ نماز مگذار! «لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ اَوَّلِ یَوْم اَحَقُّ اَنْ تَقُومَ فیهِ»: مسجد ضرار جاى عبادت و پرستش خداوند یکتا نیست; بلکه بنابر آیه شریفه مسجدى شایستگى این عبادت بزرگ الهى را دارد که داراى دو ویژگى باشد: 1- نخست این که بنیان آن بر اساس تقوا و ایمان به خدا نهاده شده باشد. این فراز از آیه شریفه به ما مى آموزد که اساس و بنیان تمام چیزها از قبیل مسجد، حسینیّه، مدارس دینى، سیاست، آزادى، اقتصاد، مدیریّت، کشوردارى و... باید بر اساس تقوا نهاده شود; زیرا تقوا، روح و محتوى اعمال تلقّى شده است. 2- خصوصیّت دیگر این که باید افرادى که در آن مساجد حاضر مى شوند، انسانهاى پاک و طاهرى باشند; زیرا نمازگزاران هر مسجد معرِّف آن مسجد این دو ویژگى در مسجد «قبا» دیده مى شد; چه این که هم اساس آن بر تقوا بود و هم نمازگزاران آن انسانهاى پاک و با فضیلت بودند، بر خلاف مسجد ضرار که نه اساس آن بر تقوا بود و نه بنیان گذاران و نمازگذاران آن انسانهاى پاک و بافضیلتى به شمار مى رفتند.
1- تفسیر نمونه، جلد 8، صفحه 135. |
?فرمان تخریب مسجد ضرار از این رو، نه تنها پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) در آن مسجد نماز نخواند و آن را افتتاح نکرد، بلکه دستور به آتش کشیدن آن را صادر کرد; و پس از آن که مسلمانان آن را به آتش کشیدند، پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور فرمودند تا دیوارهاى آن را خراب کنند و زمین آن را براى انبوه سازى زباله مهیّا سازند. «اَفَمَنْ اَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللّهِ وَ رِضْوان خَیْرٌ اَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُف هار»; یا رسول اللّه! آیا مسجد قبایى که بنیان و شالوده آن بر تقواى الهى و خشنودى و رضایت حضرت حق، نهاده شده بهتر است، یا مسجد ضرارى شَفا: به معنى لبه هر چیزى است و عرب لب هاى انسان را بدین جهت «شَفَه» مى گوید که در لبه دهان قرار گرفته است. جُرُفْ: کناره هر چیزى را جُرُف مى گویند و از این رو، کناره رودخانه را - که به آب منتهى مى شود - جرف نامیده اند. هار: به چیزى که در حال سقوط است، هار گویند. آب رودخانه کناره هاى رودخانه را از درون خالى مى کند. این لبه از بیرون سالم و بى خطر جلوه مى کند، به گونه اى که اگر انسانى ناآگاهانه پایش را بر روى این لبه قرار دهد ناگهان لبه رودخانه که از درون تهى گردیده است فرو مى ریزد و آن انسان بى خبر را به داخل رودخانه و قعر آبها کشانده، او را غرق مى کند. خداوند متعال در این آیه شریفه، بناى مسجد ضرار را به ساختن چیزى بر روى لبه چنین رودخانه اى تشبیه کرده است; آن هم نه در جایى که مُشرِف به رودخانه باشد که اگر آشناى به شنا باشد نجات یابد، بلکه در جایى که مشرف بر جهنّم است. و روشن است که در چنین جایى سقوط همان است و نابودى همان، و احتمال نجات کاملاً منتفى است. آیا آدم عاقل راضى است در چنین مسجدِ سست بنیانى با این همه خطر آرى; مسجدى که بر اساس تقوى و رضایت الهى ساخته شده است آن قدر مستحکم، قابل اطمینان و مایه نجات است; امّا مسجدى که براى تفرقه، کفر، شرک و پایگاه دشمن بنا نهاده شود چنان سست، خطرناک و مایه هلاکت است که بنابر آیه قرآن موجب سقوط انسان در آتش جهنّم مى شود! آیا تعبیرى جالب تر و مثالى رساتر از این براى سرچشمه هاى شرک و نفاق مى توان یافت؟! |
?پیامهاى آیه 1- آنچه از داستان مسجد ضرار استفاده مى شود، این است که مسلمانان باید بسیار مواظب و مراقب اعمال خود باشند; چه اینکه گاهى دشمن در لباس مذهب و با اسلحه دین به جنگ دین و مذهب مجهّز مى شود! از این رو، وقتى به تاریخ اسلام مراجعه مى کنیم با انبوهى از مذاهب ساختگى دشمن مواجه مى شویم که تنها براى ضربه زدن به «اسلام ناب» نهادینه شده اند. از جمله مذاهب ساختگى، «فرقه ضالّه بهائیّت» است که اکنون براى همگان روشن شده است که این مذهب بى اساس در کجا متولّد شده است; چه کسانى آن را ساخته اند; و چه کسانى از آن استفاده مى برند.(1) 2- مسلمانان باید زیرک و دقیق باشند و فریب ظاهر را نخورند. در هر برنامه و فتنه اى باید متولّیان آن را شناسایى کنند، باید دریابند که چه کسانى از آن بهره مى برند و چه کسانى متحمّل ضرر مى شوند. مبادا فریب کسانى را بخورند که به نام استعمار و آبادانى وارد کشور آنهامى شوند و با اسلحه آبادانى به خرابى کشور آنها مى پردازند; یا به نام ترویج آزادى، آنها را به اسارت مى کشند. و یا به نام ترویج دین آنها را بى دین کنند! آرى; بر اساس فرمایش پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) که فرمودند: «کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ»(2)، انسان مؤمن باید باهوش، زیرک و نسبت به امور مختلف مواظب
1- براى توضیح بیشتر، به کتاب «ارمغان استعمار» و «پاى سخنان پدر» مراجعه کنید.2- میزان الحکمه، باب 291، حدیث 1449. |
?فصل نوزدهم |
?هجدهمین مثال: زندگى زودگذر دنیا خداوند متعال در آیه 24 سوره یونس چنین فرموده است: «اِنَّما مَثَلُ الْحَیوةِ الدُّنْیا کَماء اَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَْرْضِ مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ وَ الاَْنْعامُ حَتّى اِذا اَخَذَتِ الاَْرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ اَهْلُها اَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها اَتیها اَمْرُنا لَیْلاً اَوْنَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کَاَنْ لَمْ تَغْنَ بِالاَْمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الاْیاتِ لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ». مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کرده ایم; که در پى آن، گیاهانِ ]گوناگون[ زمین - که مردم و چهارپایان از آن مى خورند - مى روید; تا زمانى که زمین زیبایى خود را یافته، آراسته مى گردد و اهلِ آن مطمئن مى شوند که مى توانند از آن بهره مند گردند; ]ناگهان[ فرمان ما، شب هنگام یا در روز، ]براى نابودى آن[ فرا مى رسد; ]سرما یا صاعقه اى را بر آن مسلّط مى سازیم;[ و آن چنان آن را درو مى کنیم که گویى دیروز هرگز ]چنین کشتزارى[ نبوده است! این گونه، آیات خود را براى گروهى که مى اندیشند، شرح مى دهیم. |
?دورنماى بحث در این مثلِ زیبا سخن از ناپایدارى و زندگى زودگذر دنیاست; تا مبادا انسان فریب ظاهر زیبا و جذّاب دنیا را خورده، بر آن دل ببندد که چه بسا در آن هنگامى که انسان به خیال خود همه چیز را مهیّاى بهرهورى مى داند، یکباره از دست بدهد و در پایان آیه خداوند انسان را به تفکّر و اندیشه درباره دنیا دعوت مى کند تا شاید از این راه نجات یابد. |
?شرح و تفسیر «اِنَّما مَثَلُ الحیوةِ الدُّنْیا» عبارت «الحیاة الدنیا» در قرآن مجید حدود هفتاد بار استعمال شده است که کلمه «دنیا» در این عبارت مى تواند به یکى از دو معناى زیر تلقّى شود: الف. نخست، اینکه آن را به معناى «نزدیک» بدانیم; یعنى «دنیا» مؤنث «أدنى» است و به معناى نزدیک به کار رفته است بنابراین، «حیاة دنیا»; یعنى زندگى 2- احتمال دوم، آن است که دنیا را به معناى چیز پست و بى ارزش بدانیم; علاوه بر این از برخى آیات قرآن - مانند آیه شریفه «وَ اِنَّ الدّارَ الاْخِرَةَ لَهِىَ الْحَیَوانُ»(1) - استفاده مى گردد که زندگى، تنها زندگى آخرت است; در واقع زندگى دنیا، شایستگى نام زندگى را ندارد، بلکه نوعى مرگ تدریجى است! به هر حال، زندگى دنیا یا زندگى پست و بى ارزش است یا اصلاً زندگى نیست. کَماء اَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِه نَباتُ الاَْرْضِ: مَثَل این زندگانى ناپایدار و زودگذر دنیا، مَثَل آبى است که از آسمان نازل مى شود; قطرات شفّاف و حیاتبخش باران بر زمین مى بارد، ولى بر اثر همین آب بى رنگ و زمین واحد، گیاهان، درختان و محصولات متفاوت و مختلف از زمین مى روید.منظور از «اختلاط» در آیه شریفه، تنوّع رویش هاست. رویش گیاهان و نباتات بر سه دسته تقسیم مى شوند: 1- قسمتى از آنها - اعمّ از میوه ها، دانه هاى روغنى و سبزیجات - موادّ غذایى انسان را تشکیل مى دهند (مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ). 2- قسم دوم روییدنى هایى که موادّ غذایى حیوانات به شمار مى روند (مِمّا یَأْکُلُ.... الاَْنْعامُ) این نوع رویش، گاهى بین حیوانات و انسان مشترک هستند; به گونه اى که مثلاً، انسان از میوه آن استفاده مى کند و حیوانات از برگ و شاخه و ریشه آن; گاهى - همانند علوفه - تنها براى حیوانات استفاده مى شود. 3- قسم سوم، گیاهان و درختانى که زیبایى و زینت طبیعت به شمار وَ ظَنَّ اَهْلُها اَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها: هنگامى که باران کاملاً مى بارد و میوه ها و گیاهان ثمره مى دهد و انسان خود را در آستانه بهره بردارى از آن مى پندارد، ناگهان حادثه اى رخ مى دهد که تمام محاسبات بر هم مى ریزد که این حالت براى دل شدگان دنیا، بسى رنج آور است! اَتیها اَمْرُنا لَیْلاً اَوْ نَهاراً: آرى; به هنگامى که دنیا به انسان رو آورده است و چهره زیبا و پر فریب خود را نشان مى دهد و انسان تصوّر مى کند که همه چیز بر وفق مراد است، ناگهان فرمان عذاب الهى، شب هنگام یا در روز، صادر مى شود و همه آرزوها و دست رنج هاى انسان را نابود مى سازد; به گونه اى که گویا اصلاً چنین چیزى در دنیا وجود نداشته است. کلمه «امرنا» در این قسمت از آیه شریفه بسیار قابل دقّت و تأمّل است; چه اینکه موارد و مصادیق فروانى دارد و هر نوع فرمان عذابى را از ناحیه حضرت حق شامل مى شود. در اینجا به چند نمونه آن اشاره مى شود: 1- گاه ممکن است این مأموریّت، به عدّه اى از حیوانات کوچک و به ظاهر ناتوان - مانند ملخ - داده شود; به این گونه که عدّه اى از این ملخ ها به صورت توده اى از ابر بر مزرعه اى فرود آیند و آن زراعت را به طور کامل نابود سازند و گاه حتّى کاه و خار و خاشاکى هم از آن باقى نگذارند; همان گونه که این مسئله در بعضى از کشورها اتّفاق افتاده است. 2- ممکن است این مأموریّت بر عهده «باد سموم» نهاده شود و او مأمور عذاب الهى و وسیله اجراى امر و فرمان پروردگار شود; باد سموم به گونه اى است که وقتى حرکت مى کند، بر هر چیزى بوزد آن را مسموم کرده، مى خشکاند. مثلاً، این باد اگر بر مزرعه اى سرسبز و خرّم بوزد ابتدا آن را به زراعتى سوخته تبدیل مى کند و سپس خاکستر آن را با خود به همراه مى برد. 3- گاهى موجودى خطرناک تر از باد سموم، اجراى دستور خداوند را بر عهده مى گیرد; موجودى همچون «صاعقه» که به هر چیزى از کوه، درختان، گوسفندان، و انسان ها برخورد کند، آن را نیست و نابود مى سازد.(1) و همچنین موجودات دیگرى که در بحث هاى آینده بدان اشاره خواهد شد. نکته قابل توجّهى که در عبارت «لیلاً او نهاراً» نهفته است، این است که انسان در هر حال در مقابل فرمان و عذاب الهى چاره اى جز تسلیم بر آستان حضرت حق را ندارد و این گونه نیست که انسان تصوّر کند که چون عذاب شبانه بر او نازل شده، قدرت دفاع را از دست داده است، بلکه اگر در روز هم نازل شود، هیچ انسانى قدرت دفاع از خود را ندارد; بدین جهت، مى فرماید: این عذاب ممکن است در روز نازل شود و امکان دارد که شب هنگام دامنگیر شما شود. فَجَعَلْناها حَصیداً کَاَنْ لَمْ تَغْنَ بِالاَْمْسِ: هنگامى که فرمان عذاب الهى صادر شود، بى درنگ تمام اموال انسان نابود مى شود و از یک مزرعه سرسبز و با طراوت چیزى جز یک تلّ خاکستر باقى نمى ماند به گونه اى که گویا اصلاً چیزى وجود نداشته است و انسان نمى تواند باور کند که این تلّ خاکستر، ثانیه اى قبل همان زراعت سرسبز باطراوت بوده است. کَذلِکَ نُفَصِّلُ الاْیاتِ لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ: این گونه آیات قرآن - مخصوصاً مَثَل مزبور - را براى اندیشمندان و فرهیختگان شرح مى دهیم; یعنى تنها در سایه تفکّر و تأمّل مى توان به هدف این مثلها و عمق این آیات الهى دست یافت; تفکّرى که بالاتر از آن عبادتى وجود ندارد.(1)
1- سوره عنکبوت، آیه 64.2- تفسیر علمى «صاعقه» و تفاوت آن با «رعد و برق» در بحثهاى پیشین گذشت. 3- ر.ک. به میزان الحکمه، باب 3253، حدیث 15920 (لا عبادة کالتفکر فى صنعة الله عزوجل). |