نوشته شده در تاریخ 90/3/22 ساعت 7:39 ص توسط جواد قاسم آبادی
17 / 7 -
و ان تکن الا بدان للموت انشات
|
فقتل امرء بالسیف فى الله افضل . (47)
|
(و اگر این بدنها براى مرگ آفریده شده است ، پس کشته شدن مرد با شمشیر در راه خدا چه بهتر! ).
این بیت هم یکى از چهار بیت شعرى است که امام علیه السلام در (منزل شقوق ) در پاسخ مسافرى که از کوفه مى آمد، ایراد فرمود؛ زیرا وى از وضع آینده این سفر و از حوادث ناگوارى که حسین بن على علیه السلام ممکن است با آنها مواجه شود، اظهار نگرانى نمود.
18 / 7 -
و العار اولى من دخول النار.(48)
|
(مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است و ننگ بهتر از قبول آتش مى باشد).
19 / 7 -
(من حسین بن على هستم ، سوگند یاد کرده ام که (در مقابل دشمن ) سرفرود نیاورم ).
20 / 7 -
(من اینک از اهل و عیال و پدرم دفاع مى کنم و در راه دین پیامبر کشته مى شوم ).
این اشعار را امام علیه السلام روز عاشورا در حالى خواند که به دشمن حمله نموده و مبارزه مى طلبید.
8 - دعوت به صبر و پایدارى
انى جزیتهم الیوم بما صبروا انهم هم الفائزون .(50)
(من امروز آنان را به خاطر صبر و استقامتشان پاداش مى دهم ، آنان پیروز و رستگارند ).
در فصل گذشته ملاحضه فرمودید که یکى از خصوصیات اخلاقى و از برجسته ترین فضایلى که در دوران امامت و به هنگام پذیرش مسوولیت در بى اعتنایى آن حضرت به قدرت ظاهرى بنى امیه بود.
اینک در این فصل ، با بعد دیگرى از این فضیلت آشنا مى شویم ، زیرا آن بزرگوار، گذشته از اینکه خودش داراى این روحیه مقاوم و استوار بود، خاندان و یارانش را نیز بر این اصل مهم دعوت و در آنان هم ، چنین روحیه اى را تقویت مى نمود.
و با اینکه آنان در اثر ایمان قوى و اعتقاد راسخ از صبر و شیکبایى والایى برخوردار بودند، ولى باز هم آن حضرت با توجه به حساسیت شرایط و استثنایى بودن حادثه در مواردى بانوان و دختران خردسال و اصحاب و یارانش را به استقامت و پایدارى و صبر و شکیبایى توصیه مى نمود و با بیانات مختلف و ترسیم پاداشهاى معنوى و اخروى آنان را تقویت و بر دلهایشان نیرو و آرامش مى بخشید و براى استقبال از شهادت و اسارت ، آماده تر و دلگرمتر مى ساخت و این جملات در تقویت روحى و ایجاد اعتماد و توکل در آنان آنچنان مؤ ثر بود که نه از مواجه شدن با نیزه و شمشیر، در خود ترس و واهمه راه دادند و نه از قطعه - قطعه شدن پیکرشان ، احساس درد و رنج نمودند، سیلى و تازیانه دشمن نتوانست کودکان را مرعوب کند و شماتت و استهزایش در بانوان ، موجب شکست روحى آنان نگردید.
و اینک ده فقره از این پیامهاى آرامبخش :
1 / 8 - یا اختاه ، تعزى بعزاء الله ، و اعلمى ان اهل الارض یموتون و اهل السماء لایبقون .(51)
(خواهرم ! با استمداد از خداوند، صبر و شکیبایى در پیش بگیر و بدانکه همه مردم دنیا مى میرند و کسى از اهل آسمان باقى نمى ماند ).
طبق آنچه در منابع معتبر از امام سجاد علیه السلام نقل شده است ، حسین بن على علیه السلام این جملات را در شب عاشورا خطاب به زینب کبرا علیه السلام فرمود، آنگاه که امام حسین بن على علیه السلام در میان خیمه اش اشعارى در بى وفایى دنیا مى خواند: (یا دهر اف لک من خلیل ...).
زینب کبرا در کنار بستر امام سجاد نشسته بود، با شنیدن این اشعار از برادرش ، با عجله وارد خیمه او گردید و چنین گفت : (برادرم ! کاش مى مردم و چنین روزى را نمى دیدم که این مصیبت ، همه مصایب را زنده کرد ) و امام علیه السلام با جملات یاد شده خواهرش را تسلى داد. آنگاه چنین فرمود:
2 / 8 - یا اختاه ! یا ام اکلثوم ! یا فاطمة ! یا رباب ! انظرن اذا قتلت فلا تشققن على جبیبا، و لا تخمشن وجها، و لا تقلن هجرا .(52)
(خواهرم ام کلثوم ! (دخترم ) فاطمه ! (همسرم ) رباب ! پس از مرگ من گریبان چاک نکنید، سیلى به صورت نزنید و سخنى که از شما شایسته نیست بر زبان نرانید).
3 / 8 - استعدوا للبلاء، واعلموا ان الله تعالى حامیکم و حافظکم ، وسینجیکم من شر الاعداء، ویجعل عاقبة امرکم الى خیر، و یعذب عدوکم بانواع العذاب ، و یعوضکم عن هذه البلیة بانواع النعم و الکرمة ، فلا تشکوا و لا تقولوا بالسنتکم ما ینقض من قدر کم .(53)
(براى سختیها آماده باشید و بدانید خداوند پشتیبان و حافظ شما است و در آینده نزدیک ، شما را از دست دشمنان نجات خواهد داد و فرجام کار شما را نیکو قرار مى دهد. و دشمن را به عذابهاى گوناگون معذب و براى شما در مقابل این گرفتارى ، نعمتها و عزتهاى فراوان ارزانى خواهد داشت ، پس شکوه نکنید و آنچه ارزش شما را کم مى کند، بر زبان نیاورید ).
این جملات را امام علیه السلام در آخرین وداعش خطاب به خواهران خود و بانوان حرم ایراد فرمود.
4 / 8 - ان الله تعالى اذن فى قتلکم و قتلى فى هذا الیوم ، فعلیکم بالصبرو القتال .(54)
(خداوند اجازه داده که من و شما در این روز کشته شویم ؛ (حکم جهاد، شامل حال ما گردیده است ) بر شما است که صبر و شکیبایى کنید و با دشمن بجنگید ).
5 / 8 - صبرا بنى الکرام ! فما الموت الاقنطرة تعبر بکم عن البؤ س و الضراء الى الجنان الواسعة و النعیم الدائمة ، فایکم یکره ان ینتقل من سجن الى قصر، و ما هو لا عدائکم الا کمن ینتقل من قصر الى سجن و عذاب .(55)
(اى بزرگ زادگان ! صبر و شکیبایى کنید که مرگ جز پلى نیست که شما را از سختیها و رنجها عبور داده به بهشت پهناور و نعمتهاى همیشگى مى رساند و چه کسى از شما است که نخواهد از زندان به قصر انتقال یابد و همین مرگ براى دشمنان شما مانند آن است که آنان را از کاخى به زندان و شکنجه گاه ، منتقل کنند ).
6 / 8 - ان ابى حدثنى عن رسول الله صل الله علیه و آله وسلم ان الدنیا سجن المومن و جنة الکافر و الموت جسر هولاء الى جناتهم و جسر هولاء الى جحمهیم ما کذبت و لا کذبت .(56)
(پدرم از رسول خدا نقل نمود اینکه دنیا زندان مؤ من و بهشت کافر است و مرگ پل آنان (مسلمانان ) است براى بهشتشان و پل اینان (کافر) است براى دوزخشان ، نه به من دروغ گفته اند و نه من دروغ مى گویم ).
این سه فراز از خطبه حسین بن على (علیه السلام ) است که در روز عاشورا پس از اقامه نماز صبح ، خطاب به یارانش ایراد نمود.
7/8 - (قوموا ایها الکرام الى الموت الذى لابد منه فان هذه السهام رسل القوم الیکم ) (57)
(اى بزرگواران برخیزید به سوى مرگ که راه گریزى از آن نیست و این تیرها پیکهاى مرگ است که از این مردم به سوى شما پرتاب مى شود ).
حسین بن على علیه السلام این جملات را در روز عاشورا آنگاه ایراد فرمود که مراجعت نمود و در این موقع ، عمر سعد، به خیمه اش تیرى به سوى خیمه گاه آن حضرت رها کرده و گفت : شما نزد امیر (ابن زیاد) شهادت بدهید من اولین کسى بودم که به سوى خیمه هاى حسین ، تیراندازى نمودم . لشکریان او با دیدن این صحنه ، تیرها را مانند قطرات باران به خیمه ها فرو ریختند که بنا به نقلى در اثر این تیراندازى عمومى ، در میان خیمه ها کمتر کسى ماند که تیرى بر بدن او اصابت نکرده باشد، امام در این موقع حساس فرمود: ( ایها الکرام !...)
8/8 - یا کرام ! هذه الجنة قد فتحت ابوابها و اتصلت انهارها و اینعت ثمارها، و هذا رسول الله (علیه السلام ) و الشهداء الذین قتلوا فى سبیل الله یتوقعون قدومکم و یتباشرون بکم ، فحاموا عن دین الله و دین نبیه و ذبوا عن حرم الرسول (صل الله و علیه و آله و سلم ) . (58)
(اى عزیزان ! اى بزرگ منشان ! اینک درهاى بهشت (به روى شما باز شده که نهرهایش جارى و درختانش سرسبز و خرم است و اینک رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم و شهیدان راه خدا منتظر شما هستند و ورود شما را به همدیگر مژده مى دهند، پس بر شماست که از دین خدا و رسولش حمایت و از حرم پیامبر صل الله علیه و آله وسلم ، دفاع کنید ).
حسین بن على علیه السلام این جملات را پس از اقامه نماز ظهر، آنگاه که چند نفر به هنگام نماز، در دفاع از آن بزرگوار سینه خود را سپر نموده و به خاک و خون غلطیدند؛ ایراد فرمود.
9 / 8 - ( تقدم فانا لا حقون بک عن ساعة ).(59)
( ( عمرو!) پیش به سوى بهشت ! ما نیز، به زودى به تو ملحق مى شویم ).
امام علیه السلام این جمله را هنگامى به (عمرو بن خالد صیداوى ) فرمود که وى عرضه داشت یابن رسول الله ! جانم به قربانت ! من تصمیم گرفته ام هر چه دارم زودتر به یاران شهید تو ملحق شوم ؛ زیرا براى من سخت است که خودم را کنار بکشم و ببینم که تو در میان اهل و عیالت تنها مانده اى و به دست دشمن کشته مى شوى ).
10 / 8 - رح الى ماهو خیر لک من الدنیا و ما فیها، و الى ملک لا یبلى .(60)
( (حنظله !) بشتاب به سوى (بهشتى که ) بهتر از دنیا و آنچه در اوست و بشتاب به سوى ملک و مقامى که همیشگى است و کهنه نمى شود).
(حنطله شبامى ) که تاخیر در شهادت را جایز نمى دانست ، عرض کرد:
افلا نروح ربنا و نلحق باخواننا؟؛ آیا به سوى پروردگارمان نروم و به برادرنمان که به فیض شهادت نایل گشته اند لاحق نشوم ؟ ).
حضرت در پاسخ فرمود : (رح الى ...).
11 / 8 - صبرا یا بنى عمومتى ! صبرا یا اهل بیتى ! لا رایتم هوانا بعد هذا الیوم ابدا .(61)
(عموزادگان من ! اهل بیت من ! (در مقابل مرگ )، صبور و شکیبا باشید که پس از این جنگ و بعد از شهادت ، روى خوارى نخواهید دید ).
حسین بن على علیه السلام این جمله را در حالى فرمود که چند نفر از جوانان بنى هاشم به سوى دشمن حمله کردند و چون امام این حمله دستهه جمعى را مشاهده نمود، فرمود:(صبرا...).
12 / 8 - یا بن اخى ! اصبر على ما نزل بک فان الله یلحقک بابائک الطاهرین الصالحین . برسول الله صل الله علیه و آله وسلم و على و حمزة و جعفر و الحسن .(62)
(فرزند برادرم ! صبور و شکیبا باش بر رنج و فشارى که برتو وارد مى شود زیرا خداوند تو را به نیاکان پاک و صالحت رسول خدا، على ، حمزه ، جعفر و حسن ملحق خواهد نمود ).
حسین بن على علیه السلام پس از مرگ طولانى که در روى خاک و در محاصرت دشمن قرار گرفت کودکى از برادر زادگان آن حضرت ، خود را شتابان به امام علیه السلام رسانید، زینب کبرى او را به خیمه در کنار او قرار گرفت ، یکى از افراد دشمن به نام (بحر بن کعب ) به سوى امام حمله نمود، آن کودک دست خود را پیش برد تا مانع رسیدن شمشیر به عمویش شود، شمشیر به دست طفل فرود آمد و آن را قطع نمود و دست آویزان گردید، امام علیه السلام در حالى که به روى خاک افتاده بود، آن طفل را به آغوش کشید و دست به گردن وى انداخت و با همین جمله او را تسلى داد:
(یا بن اخى ! اصبر على ما نزل بک ...).
9 - امر به معروف و نهى از منکر در پیام حسین بن على (ع )
مساله (امر به معروف و نهى از منکر ) بعنوان یکى از مهمترین برنامه هاى شریعت و زیربناى نظام اسلامى و عامل اجرایى قوانین این آیین مقدس به شمار مى آید و در قرآن مجید با عناوین و تعبیرات مختلف از جمله به صورت ارائه یک وظیفه حتمى و تکلیف موکد آمده است :
ولتکن منکم امة یدعون الى الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون .(63)
و گاهى به عنوان بیان اوصاف و نشانه هاى مومنان راستین از آن یاد شده است چنانچه مى فرماید:
و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر... .(64)
و در کلمات پیامبر صل الله علیه وآله و سلم و ائمه معصومین علیه السلام هم در این مورد تاکیدات فراوان وجود دارد؛ از جمله امام باقر علیه السلام مى فرماید:
(امر به معروف و نهى از منکر، دو فریضه بزرگ الهى است که بقیه واجبات با آنها برپا مى شوند و به وسیله این دو، راهها امن مى گردد و کسب و کار مردم حلال مى شود، حقوق افراد تاءمین مى گردد و در سایه آنها زمینها آباد و از دشمنها انتقام گرفته مى شود و در پرتو آنها، همه کارها روبه راه مى گردد).(65)
با توجه به این اهمیت است که عده اى از فقهاى بزرگ شیعه ، جهاد را با تمام عظمتش و با تمام ابعاد و احکامش ، بخشى از امر به معروف و نهى از منکر مى دانند و گوشه اى از این وظیفه اسلامى به حساب مى آورند و جمله :
اشهد انک قد اقمت الصلاة و اتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر .
که در زیارت حسین بن على علیه السلام آمده است ، گواه این حقیقت است . و این معنا را تفهیم مى کند که آن حضرت با قیام و جهاد خود، وظیفه امر به معروف را به انجام رسانیده است .
به هر حال ، این موضوع با توجه به اهمیتى که داراست ، در کلام و پیام حسین بن على علیه السلام در سه محور و سه بخش مختلف ، مورد توجه قرار گرفته است :
الف - اهمیت امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى .
ب - نکوهش سستى کنندگان در امر به معروف و نهى از منکر.
ج - امر به معروف و نهى از منکر، عنصر اصلى و عامل مهم در قیام حسین بن على علیه السلام است .
اینک بخش اول :
الف - اهمیت امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى
1 / 9 - ایها الناس ! ان رسول الله صل الله علیه و آله وسلم قال : من راءى سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناکثا عهده مخالفا لسنة رسول الله یعمل فى عباد الله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا على الله ان یدخله مدخله .(66)
(مردم ! پیامبر خدا فرمود هر کس سلطان جائر و زور گویى را ببیند که حرام خدا را حلال نموده و پیمان او را در هم شکسته ، با سنت پیامبر، مخالفت مى ورزد، در میان بندگان خدا راه گناه و مخالفت با قانون الهى را در پیش مى گیرد و با چنین فردى با عمل و گفتارش مخالفت نکند، بر خداوند است که چنین فرد (ساکت ) را به محل همان طغیانگر (آتش جهنم ) داخل کند ).
این فراز، بخش اول از سخنرانى حسین بن على علیه السلام است که در منزل (بیضه ) خطاب به سپاهیان حر ایراد فرمود.
2 / 9 - اعتبروا ایها الناس بما وعظ الله به اولیاء من سوء ثنانه على الاخبار اذ یقول : لو لا ینهاهم الربانیون و الاخبار عن قولهم الاثم ...و قال : لعن الذین کفروا من بنى اسرائیل - الى قوله - لبئس ما کانوا یفعلون .(67)
(اى مردم ! از پندى که خدا به اولیا و دوستانش به صورت نکوهش از علماى یهود داده ، عبرت بگیرید، آنجا که مى فرماید: چرا دانشمندان نصارى علماى یهود، آنان را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام ، نهى نمى کنند. و باز مى فرماید:از بنى اسرائیل آن عده که کافر شدند، مورد لعن و نفرین قرار گرفتند؛ زیرا آنان همدیگر را از اعمال زشتى که انجام مى دادند، نهى نمى کردند و چه بدکارى که مرتکب مى شدند).
این فراز و فرازهاى نه گانه از فرازهاى خطبه مفصل و تاریخى حسین بن على علیه السلام است که دو سال قبل از مرگ معاویه ، در سرزمین منى آن را ایراد فرموده است .
3 / 9 - و انما عاب الله ذلک علیهم لانهم کانوا یرون من الظلمة الذین بین اظهر هم المنکر و الفساد فلا ینهونهم عن ذلک رغبة فیما کانوا ینالون منهم و رهبة مما یحذرون و الله یقول : فلا تخشوا الناس و اخشون و قال : و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر... .(68)
(در حقیقت خدا سکوت آنان را از این جهت عیب مى شمارد که آنان با چشم خود مى دیدند که ستمکاران به زشتکارى و فساد پرداخته اند و باز منعشان نمى کردند و این سکوت به خاطر علاقه به چیزهایى بود که از آن دریافت مى کردند و به خاطر ترسى بود که از آزار و تعقیب آنان به دل راه مى دادند، در حالى که خداوند مى فرماید:از مردم نترسید و از من بترسید. و مى فرماید:مردان و زنان مومن ، ولى (یار و یاور) یکدیگرند، همدیگر را امر به معروف و نهى از منکر مى کنند ).
4 / 9 - فبدا الله بالامر بالمعروف و النهى عن المنکر فریضة منه لعمه بانها اذا ادیت و اقیمت استقامت الفرائض کلها هینها وصعبها و ذلک ان الامر بالمعروف و النهى عن المنکر دعاء الى الاسلام مع رد المظالم و مخالفة الظالم و قسمة الفى ء و الغنائم و اخذ الصدقات من مواضعها و وضعها فى حقها .(69)
(خداوند در این آیه (که فراز قبلى آورده شد) در شمردن صفات مومنان که مظهر دوستى و همکارى هستند، از امر به معروف و نهى از منکر شروع مى کند و نخست آن را موجب مى شمارد؛ زیرا مى داند اگر این دو امر در جامعه برقرار شود، همه واجبات از آسان گرفته تا مشکل ، برقرار خواهد شد؛ چون امر به معروف و نهى از منکر، دعوت به اسلام ، باز گرداندن حقوق به ناحق گرفته شده ، ستیز با ستمگر و تقسیم ثروتهاى عمومى و غنایم جنگى است بر موازین اسلام و اخذ جمع آورى صدقات (زکات و مالیاتهاى الزامى ) از موارد صحیح و واجب آن و به مصرف صحیح و شرعى رسانیدن آن است ).