پایگاه مقاومت شهدا
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 29340
کل یادداشتها ها : 182

نوشته شده در تاریخ 90/3/19 ساعت 9:22 ص توسط سید داود حسینی


چه بسا از بسیارى از دانشمندان و اهل بصیرت در مواقع خاص، هنگام بحث و مغلوبیت کلمه زشتى سر مى‏زند، و یا براى منکوب نمودن خصم و غلبه بر او در مقام مناظره و مجادله جمله‏اى ادا مى‏شود که ناپسند بوده، و پس از آن نادم و پشیمان‏مى‏شود، و با خود مى‏گوید: من که داراى ملکه عفت‏بودم، من که با خود قرارداد کرده بودم که دروغ یا غیبت‏یا سب و شتم، یا کلمه‏اى که لالت‏بر عیب و نقص رقیب کند، سر نزند، چه شد که بدون تامل و عاقبت‏اندیشى چنین کلمه‏اى را ادا کردم؟و پرده عفت لسان خود را دریدم؟

تمام اینها و اشباه و نظایر اینها بعلت همان وجود صفت رذیله در دل، و مقید شدن آن بتقیید عقل و حفظ مصالح خارجى است، که دائما در کمین نشسته، تا در موقع مناسب شکار خود را بگیرد و بکام خود برسد.

و همانطور که ذکر شد در تمام افراد بدون استثناء این بروزات و ظهورات، گاه گاه و احیانا مشاهده مى‏شود.

دانشمند شهیر و فیلسوف شرق بوعلى سینا با آنکه مى‏گوید من تمام طب را براى تو بدو جمله خلاصه مى‏کنم:

اسمع جمیع وصیتى فاعمل بها                 فالطب مجموع بنظم کلامى

اقلل جماعک ما استطعت فانه                 ماء الحیاة تصب فى الارحام

اجعل غذائک کل یوم مرة                 و احذر طعاما قبل هضم طعام

اولا جماع و آمیزش را تا توانى کم کن، زیرا آنچه در رحم زنان مى‏ریزد آب حیات است که هر چه بیشتر ریخته گردد از حیات تو بیشتر کم مى‏کند.

ثانیا غذا خوردن خود را در هر روز یکبار قرار بده، و از خوردن غذا قبل از آنکه غذاى سابق هضم شود پرهیز کن.

گویند که از او سئوال کردند با آنکه خود شما بمضار آمیزش زیاده از حد اعتدال و نیاز، آشنائى و اطلاع دارید!پس چرا خود شما در این عمل زیاده‏روى و افراط مى‏کنید؟

در پاسخ گفت: من از کیفیت عمر خود مى‏خواهم بهره ‏مند شوم نه از کمیت آن.

بسیارى از اطباء از مضار مشروبات الکلى بخوبى اطلاع دارند، و در این زمینه نیز کنفرانس داده و خطابه خوانده‏اند، یا مقاله و کتابى نوشته، ولى در عین حال خود مبتلى باین عمل شیطانى هستند. بارى اگر انسان به این حد از علم و تقوى قانع شود که بعلت ملاحظه مصالح خارجى از جنایت و جریمه خوددارى کند، و نتواند اصل ماده فساد را در خود نابود کند، و ریشه و میکرب صفات رذیله از شره و خمودى، جبن و تهور، بخل و تبذیر و نظائر آنها را بکلى از سویداى ضمیر خود ریشه‏کن کند، هنوز بمقام انسان واقعى نرسیده است.

مانند حیوانى که او را زنجیر نموده باشند تسلیم و مطیع است، ولى چون زنجیر را بگسلد چه کارها خواهد کرد.

اگر از دروغ، کم‏فروشى و ظلم و زنا و اشباه آن در بیدارى اجتناب ورزد، در حالت ‏خواب که دیگر مصالح خارجى مورد نظر نیست، این صفات رذیله طلوع کرده، و صحنه‏اى را از فجایع بوجود مى‏آورد.

خواب زنا مى‏بیند، خواب سودجوئى، و شخصیت ‏طلبى و ظلم و جنایت مى‏بیند، و چون از خواب بیدار شود، مسکین نیز تعجب مى‏کند که این خوابها با من چه مناسبت دارد، غافل از آنکه اصل و ریشه این مفاسد هنوز از دل او بیرون نرفته، بلکه موجود بوده، و خود را در زوایا و بیغوله ‏هاى نفس مخفى نموده، تا در زمینه مساعد بروز نموده و بمقصد خود برسند.

مقربان درگاه الهی در اثر برخورداری از یکنوع علم و بینش مخصوص ریشه رذائل و مفاسد را در وجود خود نابود کرده‌اند 

انبیاء و ائمه علیه السلام و اولیاء مقربین درگاه حضرت احدیت این صفات رذیله و جراثیم فساد را بکلى از دلهاى خود بیرون ریخته، و تخم آن را در مزرعه دل خود محو و نابود نموده‏اند، و بعلت عنایت ‏حضرت بارى یکنوع علم و دانش به آنها داده شده است که با وجود آن علم و دانش دیگر مجالى براى این رذائل نیست.

آن نحوه از علم و بینش به یک بارقه تمام این صفات را مى‏سوزاند و محو و نابود مى‏کند، اصل و بنیاد بخل و شره و تهور را برمى‏اندازد که حتى در تمام طول عمر و حتى براى یکبار و حتى در عالى‏ترین زمینه مساعد، براى آنها چنین رذیله‏اى رخ نمى‏دهد.

چون یوسف صدیق با وجود تمام شرائط و امکانات، با وجود تمام مقتضیات، و مواجه شدن با خطراتى عظیم بعلت ترک گناه، باز هم قلب او اجازه گناه نمى‏دهد.

این خاصه و جوهره قلب که در چنین افراد است، دیگر نمى‏گذارد که حتى در خواب خواب گناه ببینند، یا در بیدارى خیال گناه را بنمایندبراى مقربان و اولیاى خدا در تمام در ازاى عمر، یک لحظه خیال گناه هم پیدا نمى‏شود، اگر سالیان دراز بدون عیال زیست کنند و در عالى‏ترین درجه امکانات براى آنان حتى دور از اطلاع مردم وسائل گناه آماده گردد، ابدا خیال گناه در دل آنها خطور نمى‏کند، و فقط و فقط این افراد از آن کلیت‏بروز غرائز استثناء شده‏اند و بس. آن علمى که خدا به آنها بر اثر مجاهدات نفسانیه و استقامت در راه عبودیت‏حق داده و بعلت نور قلب، بدین مقام رسیده‏اند از سنخ علمهاى معمولى نیست، بلکه علم خاص و کیفیت مخصوصى است که در لسان قرآن مجید تعبیر به روح الله یا روح القدس شده است.

«و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدرى ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدى به من نشاء من عبادنا»

ما همچنین وحى کردیم بسوى تو روحى را از امر خود، که قبل از آن از حقیقت کتاب و اسرار عالم آفرینش، و از معارف الهیه علم و اطلاعى نداشتى!

ما این روح را نورى قرار داده ‏ایم که بوسیله آن هر کدام از بندگان شایسته خود را که بخواهیم هدایت مى‏کنیم.

این نور همان روح خدا یا روح القدس است که در قلب انسان وارد شده، و حالت قلب را دگرگون مى‏کند، او را بکلى از غیر خدا منصرف و یکباره بخدا مى‏پیوندد، و این است مقام عصمت انبیاء و ائمه اطهار.

در اینجا باید دانست، در این مقام نه اینست که نفس بکلى نابود مى‏شود، بلکه منقاد صرف و مطیع محض مى‏گردد، و به اندازه سر سوزنى مجال تخطى و تجاوز براى او نمى‏ماند.

روزى حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله فرمودند: با هر یک از افراد بشر شیطانى است که او را دعوت بگناه مى‏کند.

عرض کردند:اى رسول خدا آیا در وجود شما هم این شیطان موجود است؟فرمود: بلى و لکن شیطانى اسلم بیدى

آرى!لکن شیطان من بدست من رام شده، و تسلیم و منقاد اوامر من گردیده‏است.

در این حال براى اولیاى خدا، این نفس بهترین سرمایه خدا، و گرامى‏ترین موهبت الهى است، چون نفس مطمئنه گردیده، و لیاقت‏خطاب رجوع بحرم خدا را پیدا نموده است.



نص و...   





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ