بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 29438
کل یادداشتها ها : 182
فاطمه سلام الله علیها گفت: خدا براى من کافى است و او بهترین وکیل است ابن ابى الحدید گوید: و قد روى عنه علیه السلام ان فاطمة علیها السلام حرضته یوما على النهوض و الوثوب، فسمع، صوت المؤذن: اشهد ان محمدا رسول الله.
فقال لها: ایسرک زوال هذا النداء من الارض؟
قالت: لا.
قال: فانه ما اقول لک از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت است که فرمود:
روزى فاطمه علیها سلام او را بر قیام و اقدام و نهضت تحریض و ترغیب مىنمود، ناگاه شنید که مؤذن مىگوید: اشهد ان محمدا رسول الله.
امیرالمؤمنین به او گفت:اى فاطمه!دوست دارى که این ندا و دعوت از روى زمین برچیده گردد؟
گفت: نه
حضرت فرمود: این همانست که من بتو گفته ام.
قال الله الحکیم فى کتابه الکریم:
«و لو لا فضل الله علیک و رحمته لهمت طائفة منهم ان یضلوک و ما یضلون الا انفسهم و ما یضرونک من شیئى و انزل الله علیک الکتاب و الحکمة و علمک ما لم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما»
قوه عصمت در معصومین در همه حال حاکم بر وجود آنان است
قوه عصمت در انبیاء و ائمه علیهم السلام یک موهبت الهى است، و نوعى از معرفت و حالت قلبى آنان است که مانند سایر علوم بشرى نیست و هیچگاه مغلوب و مقهور قواى شعوریه و احساسات نخواهد شد.
و در هیچ وقتحتى یک لحظه در بیدارى و در خواب در حال یسر و عسر و در مواقع رخاء و شدت، مقهور و منکوب واردات طبیعیه و خیالات خسیسه مادیه نشده، پیوسته چون خورشیدى درخشان در دل تابش نموده، و نقاط سیاه و تاریک را از روزنه و زاویههاى دل بیرون کرده است.
این نوع علم نه تنها خود مغلوب قواى شعوریه نمىگردد، و منکوب طغیان احساسات نمىشود، بلکه تمام قوا و احساسات را در زیر سیطره و مهمیز خود در آورده، و آنها را استخدام نموده، از آن بنفع مصالح خویش کار مىکشد، و به امر وفرمان خود دنبال ماموریت مىفرستد، آنها هیچ قدرت تخطى و تجاوز را ندارند.
و بنابراین، این قوه علم و نور تابان، پیوسته صاحب خود را از ضلالت و معصیت و خطا مصون مىدارد.
در روایات وارد است که در پیمبران و ائمه روحى است بنام روح القدس که آنها را در مقام منیع انسانیت محفوظ نموده، و از هر لغزش و گناه و اشتباهى محفوظ نگاه مىدارد.
در این آیه مبارکه خداوند خطاب به پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نمود که:
اگر فضل و رحمتخدا شامل حال تو نبود، طایفهاى از منافقین مدینه اهتمام نموده که تو را در فکر و نوع تشخیص خودت گمراه کنند، و لیکن آنها با این عمل نه تنها نمىتوانند به تو ضررى برسانند، و تو را از فکر و اراده تو برگردانند، بلکه خود را گمراه نمودهاند، چون خداوند بر تو کتاب و حکمت را فرو فرستاد، و از دانشهائى که قبل از این نداشتى تو را تعلیم نموده است، و فضل خدا بر تو بزرگ است.
در این آیه مبارکه منظور از کتاب، وحى است که توسط جبرائیل بر قلب پیغمبر راجع بقوانین شریعت فرستاده مىشود، و مراد از حکمت، علم به معارف کلیه و اسرار الهیه، و مراد از دانشهائى را که تعلیم کرده است، سایر علوم از ادراکات جزئیه و تشخیص مطالب حقه است.
و چون جمله و انزل الله علیک الکتاب یا حالیه است و یا بمنزله تعلیل براى جمله سابقه مىباشد لذا استفاده مىشود که علت عدم تاثیر کلام منافقین در تو، همانا آن ملکه قلبى است که با آن قادر بر تلقى وحى توسط جبرائیل امین نسبت به احکام و قوانین شریعت و نسبتبه معارف الهیه مىباشى و همچنین قادر بر تلقى الهامات نسبتبه اطلاع بر اسرار و مغیبات، و روشن شدن واقعیت امور، و جدا ساختن بین حق و باطل هستى.
بنابراین از این آیه بخوبى استفاده مىشود که علت عدم گمراهى و ضلال پیمبر، حتى در بعضى از امور جزئیه مستند به آن علم خاصى است که خداوند عنایت فرموده، و به وسیله آن تلقى وحى مىنماید، و آن علم خاص که در روایات بنام روح القدس تعبیر شده است پیغمبران را در مصونیت از گناه و خطا در هر مرحله از تشخیص نگاه مىدارد. یکى دیگر از استدلالات بر عصمت انبیاء ضم دو آیه از آیات قرآن است، اول گفتار خدایتعالى: «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا»
استدلال دیگر از قرآن بر عصمت انبیاء
و کسانیکه خدا و رسول خدا را اطاعت کنند، آنها با زمره افرادیکه خدا به آنها نعمت داده از پیمبران و صدیقین و شهدا و صالحین بوده، و آنان بسیار رفقاى خوبى براى اینان خواهند. دوم گفتار خدای تعالى:
«اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین»
خداوندا ما را براه راست راهنمائى نما، راه آن کسانیکه به آنها نعمت دادى نه راه آنان که بر آنها غضب نمودى، و گمراه شدند.
از آیه اول استفاده مىشود که خدا به انبیاء و شهداء و صدیقین و صالحین نعمت داده است، و از آیه دوم استفاده مىشود که کسانى را که خدا به آنها نعمت داده است ضال و گمراه نخواهند بود.
بنابراین انبیاء و شهداء و صدیقین و صالحین گمراه نخواهند بود، و چون هر معصیت و گناهى ضلال است لذا از آنها گناه و معصیت سر نمىزند.
یعنى شان و مقام آنها طورى است که داراى ملکه حافظه از معصیت و گناهند و این معنى عصمت از گناه است، و نیز چون اشتباه در تلقى احکام و وحى الهى و در معارف کلیه الهیه، و در تشخیص امور جزئیه و اشتباه در تبلیغ نیز ضلال است، لذا آنها در هیچ مرحله از این مراحل دچار خبط و اشتباه نمىگردند، و روى این بیان عصمت آنها نیز، در دو مرحله تلقى وحى و معارف الهیه و مرحله تبلیغ و ترویج خواهد بود.
امیرالمؤمنین علیه السلام حائز مقام عصمتند
امیرالمؤمنین علیه السلام از طرف خدا داراى مقام عصمت بوده و وصى و وارث و خلیفه رسول خدا، و اولین کسى است که بهرسول خدا ایمان آورده، و با او نماز گذارده است.
طبرى با اسناد خود از ابن عباس روایت مىکند قال اول من صلى على اولین کسیکه نماز خواند على بود.
و نیز از زید بن ارقم حدیث کند قال: اول من اسلم مع رسول الله صلى الله علیه و آله على بن ابیطالب علیه السلام
زید بن ارقم گوید: اولین کسیکه برسول خدا اسلام آورد على ابن ابیطالب علیه السلام بود.
و نیز از زید بن ارقم روایت کند که او گفت: اول رجل صلى مع رسول الله صلى الله علیه و آله على ابن ابیطالب
اولین مردیکه با رسول خدا نماز گذارد على بن ابیطالب بود.