پایگاه مقاومت شهدا
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 16
کل بازدید : 29357
کل یادداشتها ها : 182

نوشته شده در تاریخ 90/3/19 ساعت 2:15 ع توسط جواد قاسم آبادی


فصل نوزدهم: مناجاتها و دعاهاى ابراهیم (علیه السلام)

در داستان ابراهیم خلیل (علیه السلام) در هر فراز و نشیبش در هر جا که مشاهده مى‏شود، دعا یا دعاها و مناجات او به چشم مى‏خورد، و این حاکى است که او همواره بیاد خدا بود و از مدد مى‏طلبیده، و روحیه‏ى قوى او در پرتو همین دعاها و مناجاتها بیش از پیش، عالى مى‏شده است و ضمناً دعاهاى او، مکتب و کلاس درسى براى معاصران و آیندگان بود.
قرآن در آیه 14 سوره‏ى توبه او را اواه خوانده و در آیه 75 سوره‏ى هود او را اواه منیب خوانده است و کلمه‏ى اواه به معنى بسیار دعاکننده که توأم با اخلاص باشد، و کلمه منیب به معنى انابه و مناجات و بازگشت به خدا است؛ و چنانکه در فصل 17 گفتیم، گاهى دعاهاى غیر عادى او به استجابت مى‏رسید و این حاکى است که همه شرائط استجابت دعا در او بوده است و یا در ملاقات با عابد سالمند (که فصل 18 ذکر شد) به او مى‏گوید: بیا با هم براى نجات مؤمنان در روز سخت قیامت، دعا کنیم، و گاه مى‏شد دعا را با نماز با هم انجام مى‏داد، و در ضمن نماز به نیایش و دعا مى‏پرداخت (در فصل 17 روایتى در این مورد ذکر شد)
و از دعاهاى او پس از پایان ساختمان کعبه است، که در آن پنج دعا کرده که در قرآن آیه 128 سوره‏ى بقره آمده است، او در این دعا چنین مى‏گوید:
1 - پروردگارا این عمل را از ما بپذیر.
2 - خدایا ما و فرزندان ما را امتى تسلیم خود کن.
3 - شیوه‏ى صحیح پرستش خود را به ما نشان بده.
4 - توبه‏ى ما را بپذیر.
5 - در میان مردم این سرزمین، پیامبرى را مبعوث کن تا به پاکسازى و نوسازى فکرى و عملى مردم گردد.
به این ترتیب مى‏بینم دعاهاى او همه در جهت اعلاى کلمه حق و دورى از هرگونه شرک و آلودگى، و در جهت رهبرى صحیح و پاکى در فکر و عمل است. و در آیه 83 تا 89 سوره‏ى شعراء نیز مى‏بینیم دعاهاى ابراهیم در شش مورد ذکر شده است:
رب هب لى حکماً و الحقنى بالصالحین * واجعل لى لسان صدق فى الاخرین * واجعلنى من ورثة جنة النعیم * واغفر لابى انه کان من الضالین * و لا تخزنى یوم یبعثون یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتى الله بقلب سلیم
پروردگارا به من علم و دانش و بینش مرحمت فرما * خدایا براى من در میان امتهاى آینده زبان نیک قرار بده * و مرا از وارثان بهشت پر از نعمت کن * و عمویم را بیامرز که او از گمراهان است و مرا در روز رستاخیز رسوا مکن، آن روزى که هیچ مال و فرزندى سود نمى‏دهد، مگر کسى که با قلب سالم و پاک به سوى خدا بیاید.
کوتاه سخن اینکه: ابراهیم در تمام ابعاد، یک انسان کامل بود، در عین اینکه مبارز و مجاهد بود، قهرمان پارسائى و عبادت و نیایشگرى بود، و در عین اینکه قهرمان میدانها بود، از دیدن منظره‏ى رقت‏بارى، اشک مى‏ریخت و در یک کلمه جامع اضداد بود که مردان بزرگ خدا چنینند!
شرح کوتاهى درباره‏ى دعاى فوق‏
ابراهیم (علیه السلام) در این فراز از دعا: نخست از علم و دانش و بینش که ریشه و پایه‏ى اصلى رشد جامعه و فرهنگ و سیاست است، شروع کرده است.
سپس از عمل صالح سخن به میان آورده و از خدا خواسته که تا پایان عمر در صف مردان صالح و شایسته باشد (با توجه به اینکه عمل نیک انسان را صیقل مى‏دهد و صاف مى‏کند)
سپس از خدا خواسته که نه تنها در محدوده‏ى زمان خود، بلکه در زمانهاى آینده نیز، نام یکى در میان امتها داشته باشد، و زندگیش براى آنها نیز راهگشا و راهنما و الگو باشد (چرا که قلب او براى نجات همه‏ى انسانها در هر زمانى که هستند مى‏طپید)
سپس از خدا خواسته تا در سراى آخرت نیز مشمول نعمتها و توجهات خاصه‏ى الهى در بهشت گردد، و در آنجا نیز از بدکاران جدا باشد و همنشین نیکان قرار گیرد.
او آرزو داشت همه گمراهان، نجات پیدا کنند، و همچون دکتر دلسوز مى‏خواست همه‏ى بیماران شفا یابند، در این میان بخصوص به فکر سرپرست و عمویش آزر بود که او نیز نجات یابد، او دلش مى‏سوخت که عمویش بر اثر بت‏پرستى به جهنم برود، براى هدایت او نیز دعا کرد.146
در آخر باز بیاد روز حساب و کتاب مى‏افتد، از خدا مى‏خواهد که در آن روز سخت و دشوار، رسوایش نکند، و ضمناً این اعلام را مى‏کند که در روز قیامت، مال و فرزند به کار نمى‏آید، آنچه مفید به حال انسان است، قلب پاک و نیت سالم و عمل شایسته است.
به این ترتیب دعاهاى ابراهیم نیز در کانال سازندگى قرار گرفته و همه مربوط به رهائى و نجات و رشد است.
سخنى کوتاه و نکاتى درباره‏ى دعا
در قرآن بخصوص از زبان پیامبران و بویژه از زبان ابراهیم خلیل (علیه السلام) بسیار از دعا سخن به میان آمده است.
در قرآن در آیه 186 سوره بقره مى‏خوانیم: و هنگامى که بندگان من از تو (پیامبر) درباره‏ى من درخواست کنند، (بگو) من نزدیکم، دعاى دعاکننده را هنگامى که مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گویم، پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا به هدف برسند.
و در آیه 62 سوره‏ى مؤمن مى‏خوانیم:
و قال ربکم ادعونى استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین پروردگار شما گفت: بخوانید مرا تا اجابت کنم خواسته‏ى شما را، آنانکه از عبادت من استکبار مى‏ورزند بزودى داخل دوزخ مى‏شوند در حالى که در آنجا ذلیل و خوار هستند.
از این آیه پنج مطلب استفاده مى‏شود:
1 - دعا کردن محبوب خدا شایسته است.
2 - دعا کردن عبادت است.
3 - دعا موجب استجابت است.
4 - دعا نکردن یک نوع غرور و استکبار است.
5 - براى آنانکه دعا و نیایش ندارند، عذاب سخت خوارکننده در پیش است.
روایات درباره‏ى دعا بسیار است در اینجا به عنوان نمونه به این چند روایت توجه کنید:
1 - امام صادق (علیه السلام) فرمود: ان عندالله عزوجل منزلة لاتنال الا بمسالة در نزد خداوند مقامى است که بدون دعا کسى به آن نمى‏رسد.147
و نیز فرمود: دعا (حتى) قضاء محکم و حتمى را - هر چند محکم باشد - برطرف مى‏کند، بسیار دعا کن زیرا دعا کلید هرگونه رحمت، و برآورنده‏ى هر حاجت است، و انسان به آن مقاماتى که در نزد خدا است نمى‏رسد مگر با دعا، چرا که هیچ درى کوبیده نشد مگر اینکه امید آنست صاحبش آن را بگشاید.148
در بعضى از روایات آمده که دعا سلاح مؤمن است، دعا مغز عبادت است، دعا بهتر از عبادت است، دعا کردن از قرآن خواندن بهتر است و... و باید توجه داشت همانگونه که تجربه و گفتار دانشمندان بزرگ ثابت کرده دعا کردن بر نیروى اراده و قوت قلب و پشتکار انسان مى‏افزاید نه اینکه مخدر باشد.
و ناگفته نماند: که دعا آداب و شرائط واجب و مستحب دارد که در این صورت به اجابت مى‏رسد، و با توجه به این شرائط، مى‏بینیم دعا، از سازنده‏ترین عامل حرکت و تکامل است.
مثلاً امام صادق (علیه السلام) فرمود: دعا از کسى که قلب سخت و خشن دارد اجابت نمى‏شود149
و نیز فرمود: من احب ان یستجاب دعائه فلیطب مطعمه و مکسبه کسى که دوست دارد دعایش مستجاب گردد، باید غذا و کسب خود را پاک کند.150
از شرائط استجابت دعا، انجام امر به معروف و نهى از منکر است و گرنه هر چه دعا شود مستجاب نگردد، همچنین از شرائط آن، قبول رهبرى صحیح است.151
و بطور کلى چنانکه در دعاى کمیل مى‏خوانیم: اللهم اغفرلى الذنوب التى تحبس الدعاء خدایا بیامرز گناهانم را که از استجابت دعا ممانعت مى‏کنند باید رعایت شرائط آن را کرد.
آداب مستحبى دعا نیز باید رعایت گردد: مانند طهارت و با وضو بودن و روى قبله نشستن - بخصوص در مکانهاى مقدس - حمد و ثناى الهى و صلوات بر پیامبر و آلش و حضور قلب و... و ما مى‏توانیم با توجه به مفاهیم دعاهائى که از امامان ما نقل شده مثل دعاى کمیل، دعاى صباح، دعاى سمات، دعاى ندبه - بخصوص دعاهاى صحیفه‏ى سجادیه امام زین‏العابدین (علیه السلام) طرز و شیوه‏ى دعا کردن را بیاموزیم که علاوه بر دعا، خود درسهاى آموزنده در بالا بردن سطح فرهنگ و اخلاق است.
در اینجا سؤال مى‏شود که گاهى انسان همه‏ى شرائط را فراهم مى‏کند در عین حال دعایش مستجاب نمى‏شود؟!
پاسخ این سؤال را امام صادق (علیه السلام) چنین داده است:
در کتاب احتجاج علامه طبرسى نقل شده: از امام صادق شخصى سؤال کرد آیا خداوند در قرآن نفرمود: هرکس دعا کند من دعاى او را اجابت مى‏کنم ادعونى استجب لکم پس چرا افراد مضطر را مى‏بینم دعا مى‏کنند ولى دعایشان مستجاب نمى‏شود، و مظلومى را مى‏بینم از خدا پیروزى بر ظالمش را مى‏خواهد، ولى پیروز نمى‏شود؟!
امام فرمود: واى برتو، هیچکس دعا نمى‏کند مگر اینکه دعایش اجابت مى‏شود، اما دعاى ظالم محفوظ است تا موقعى که توبه کند، اما دعاى صاحب حق، وقتى دعا کرد، دعایش مستجاب مى‏شود و بلائى که متوجه او مى‏شد و او نمى‏دانست از او برطرف مى‏گردد و ثواب آن براى روز نیایش (روز قیامت) ذخیره مى‏شود و (گاهى) استجابت دعا صلاح دعاکننده نیست، خداوند از استجابت آن خوددارى مى‏کند، و مؤمن عارف به خدا گاه دعا مى‏کند ولى نمى‏داند که صلاح او است یا نه؟152.
نتیجه اینکه: دعا ذاتاً بهترین عبادت، و همین عبادت بودنش براى پاداش کافى است، حال اگر مستجاب شد چه بهتر و اگر در ظاهر مستجاب نشد، شاید بعداً مستجاب مى‏شود، و یا صلاح مؤمن در عدم استجابت آنست، و ثواب آن براى انسان ذخیره‏ى آخرت خواهد شد.
به این روایت جالب نیز در اینجا توجه کنید: پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر گاه بنده‏اى نماز بخواند و بعد از نماز دعا نکند، خداوند به فرشتگانش مى‏فرماید: بنده‏ام بعد از نماز گوئى خود را بى‏نیاز از من دانست و دعا نکرد، نمازش را به او برگردانید.153
ما نیز در پایان دست به سوى خدا بلند مى‏کنیم و این گفتار را با این دعاى ابراهیم قهرمان توحید که پس از ساختن ساختمان کعبه کرد، پایان مى‏بریم: ربنا تقبل منا انک السمیع العلیم: پروردگارا از ما بپذیر، تو شنوا و دانائى154.
یک داستان تکان‏دهنده‏ى از دعاى امام سجاد (علیه السلام)
از آنجا که ابراهیم خلیل در بعد دعا و نیایش، فوق‏العاده بود، و بهمین خاطر پیوندش به خدا به سرحد عشق به خدا رسیده، و خود را بنده‏ى کوچک خدا مى‏دانست و در پرتو آن قوى‏ترین مرد روزگار بود، بجاست در این باره اندکى بیشتر سخن بگوئیم، و براى تکمیل این فصل به یک داستان تکان‏دهنده و عجیب از دعاى امام سجاد (علیه السلام)، زینت عبادت‏کنندگان بپردازیم، تا هم اهل دعا شویم و هم شیوه‏ى دعا را بیاموزیم:
اصمعى‏155 گوید: شب هنگام به سوى کعبه خانه خدا رفتم در حین طواف، ناگهان صدائى حزن‏آور و آمیخته با خلوص شنیدم: شب مهتابى بود، دنبال صدا را گرفتم، ناگهان چشمم به صورت جوان خوش سیما و جذاب که نشانه‏هاى بزرگوارى در آن دیده مى‏شد افتاد، و در دو طرف سرش، موى سرش آویزان بود، پرده‏ى کعبه را گرفته بود و مى‏گفت:
اى آقا و مولاى من، چشمها خوابیده، و ستارگان پنهان شده‏اند و تو مالک زنده و قیوم هستى که خواب سبک و خواب سنگین، ترا فرا نمى‏گیرد، پادشاهان درهاى خانه‏هاى خود را بسته‏اند و بر آن نگهبانان و موانع گذاشته‏اند، و هر دوستى با دوست خود خلوت کرده است، اما در درگاه تو براى سؤال‏کنندگان باز است، اکنون من در کنار در خانه‏ات، گنهکار فقیر و خطاکار مسکین ایستاده‏ام، آمده‏ام به اینجا امید رحمت ترا دارم اى خداى مهربان، به من نظر لطف کن اى کریم و اى مهربانترین مهربانان (سپس این اشعار را خواند:)

‏‏ یا من یجیب دعاء المضطر فى الظلم قد نام و فدک حول البیت و انتبهوا ان کان جودک لا یرجو الا ذوشرف انت الغفور فجدلى منک مغفرة هب لى بجودک فضل العفو عن شرف

 

یا کاشف الضر و البلوى مع السقم و عین جودک یا قیوم لم تنم فمن بجود على العاصین بالنعم 156
و اعف عنى بالجود و الکرم یا من اشار الیه الخلق فى الحرم 157

‏ سپس سرش را به سوى آسمان بلند کرد و مى‏گفت: خداى من، آقا و مولاى من! اگر ترا با علم و شناختم پیروى کنم، سپاس از آن تو است بر من منت بگذار، و اگر با جهل به سوى تو آمده‏ام، حجت بر من از سوى تو است، با اظهار منتت بر من و اثبات حجتت بر من مرا مشمول رحمت و آمرزشت قرار بده و مرا از دیدار جدم و نور چشمم، حبیب و برگزیده و پیامبرت محمد (صلى الله علیه و آله) در خانه کرامتت (در بهشت) محروم مساز
سپس این اشعار را خواند:

‏‏ اتیت الیک رب العالمینا و جئت الیک مقصدا یا الهى اتیت بباب عفوک یا الهى فانت الله ذو الافضال حقا

 

و خلیت الخلائق اجمعینا انت المسئول و الملجا للمذنبینا لترحمنى بفضلک یا معینا و انت المونس المتوحشینا 158

‏ سپس سرش را به سوى آسمان بلند کرد در حالى که فریاد مى‏زد و مى‏گفت: اى خداى من و آقا و مولاى من، دنیا جز بیاد تو گوارا نیست، و آخرت جز به به عفو تو شادمان‏کننده نیست، روزها جز به اطاعت تو و دلها جز به محبت تو و نعمتها جز به آمرزش تو ناگوار است، دنیا براى من در صورتى که نفعى براى (دین) تو نداشته باشد، بى‏لطف است، مرا بیامرز که ضررى به تو ندارد اى کریم، مرا ببخش سپس این اشعار را خواند:

‏‏ الا ایها المأمول فى کل ساعة الا یا رجائى انت کاشف کربتى فزادى قلیل لا اراه مبلغى اتیتک باعمال قبیحة ردیة ان تحرقنى بالنار یا غایة المنى غریب وحید قل شکرى فانما الهى و ان اعطیتنى قبل رغبتى

 

شکوت الیک الضر فارحم شکایتى فهب لى ذنوبى کلها واقض حاجتى اللزاد ابکى ام لبعد مسافتى و ما فى الورى خلق جنى کجنایتى فاین رجائى منک ثم این مخافتى شکوت الیک الضر فاقبل شکایتى فتعمه یا مولاى بتعجیل راحتى 159

‏ اصمعى گوید: این اشعار را مکرر مى‏خواند تا اینکه بى‏حال شد و برزمین افتاد، به جلو رفتم و سرش را روى زانویم قرار دادم، ناگهان فهمیدم امام زین العابدین حضرت على بن الحسین (علیهماالسلام) است، سرش در دامنم بود، و دلم بحالش سوخت و گریه مى‏کردم، قطره‏اى از قطرات اشک چشمم به صورتش افتاد، به حال آمد و چشمهایش را گشود و سپس فرمود: چه کسى مرا از یاد مولایم باز داشت؟ گفتم: آقا و مولایم من اصمعى هستم، این چه گریه و ناله است که سردادى با اینکه تو از اهل‏بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) مى‏باشى تو از معدن رسالت هستى، آیا خداوند در حق شما نفرمود: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیرا خداوند خواسته هرگونه آلودگى را از شما اهل بیت دور و منزه سازد و شما را کاملا پاک نماید احزاب - 33.
اصمعى گوید: آن حضرت برخاست و نشست و فرمود: اى اصمعى! هیهات هیهات، خداوند بهشت را آفریده براى کسى که از او پیروى کند هر چند بنده‏ى حبشى باشد، و دوزخ را آفریده براى کسى که از او نافرمانى کند هر چند فرشته‏ى قرشى باشد، مگر سخن خداوند را (در قرآن آیه 10 به بعد سوره‏ى مؤمنون) نشنیده‏اى: فاذا نفخ فى الصور فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتسائلون وقتى که صور قیامت دمیده شد، دیگر نسب به درد نمى‏خورد و از آن و از همدیگر تقاضاى کمک نمى‏کنند (بلکه معیار، عمل صالح است).
فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون و من خفت موازینه فاولئک الذین خسروا انفسهم فى جهنم خالدون * تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون کسانى که ترازوهاى سنجش اعمالشان، سنگین است آنان رستگارانند و آنها که ترازوهاى اعمالشان سبک مى‏باشد، کسانى هستند که سرمایه‏ى وجود را از دست داده و در جهنم جاودانه خواهند ماند.
اصمعى ادامه مى‏دهد، در این وقت آن حضرت را به حال خود گذاشتم و رفتم.160








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ